ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس قوه قضائیه:
تمام تصمیمات و اقدامات باید معطوف به کاهش ناهنجاریها باشد
رئیس دستگاه قضا در جلسه صبح دوشنبه شورای عالی قوه قضائیه، با محکومیت حمله تروریستی به یک مدرسه در افغانستان و ابراز همدردی با ملت، دولت این کشور و خانوادههای قربانیان حادثه مذکور، گفت: جریان صهیونیستی - تکفیری با این جنایت هولناک نه تنها مردم ایران و افغانستان، بلکه ملتهای منطقه را متأثر کرد.
آیتالله سید ابراهیم رئیسی این اقدام تروریستی را عملیاتی سازمان یافته خواند و افزود: همان جریان کودک کشی که در فلسطین و مسجدالاقصی با نمازگزاران برخورد میکند، کودکان و بچههای مدرسهای و دختران بیگناه افغانستانی را هم در کابل به خاک و خون میکشد و ملتی را عزادار میکند.
بنا بهگزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، رئیسی در بخش دیگری از سخنانش به موضوع تحول قضایی در بستر گام دوم اشاره کرد و مهمترین اقدام برای تحقق تحول را رفع نواقص و معایب در انجام وظایف و مأموریتهای یک سازمان اداری دانست. او گفت: تحول در یک سازمان اداری یا یک بخش اجتنابناپذیر است و اگر همه عناصر یک سازمان با نگاه تحولگرایانه کار نکنند، آن سازمان دچار رکود و ایستایی میشود. آیتالله رئیسی اضافه کرد: برای یک سازمان پویا، ایستایی و توقف و درجازدن خطرناک است و باید همواره در مسیر تحول و رشد و پویایی حرکت کند و رفع نواقص را در دستور کارش قرار دهد و یک روز را هم بدون نگاه تحولی پشت سر نگذارد.
رئیس دستگاه قضا یکی از اجزای مهم تحول قضایی در دوره جدید را فناوری پایه بودن این طرح دانست و با تقدیر از عملکرد مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه در راهاندازی ۳۰ سامانه الکترونیکی در یک سال گذشته، گفت: طبق برنامه همین تعداد سامانه الکترونیک هم تا پایان سال راهاندازی خواهد شد که گام مهمی در ایجاد تحول در قوه قضائیه است.
وی کاهش ورودی پروندهها به دستگاه قضایی بهدلیل فعالتر شدن حوزه پیشگیری را از دیگر دستاوردهای دستگاه قضا در دوره تحول عنوان کرد و گفت: توجه به پیشگیری از جرم همکاری دولت را میطلبد و همه باید خود را موظف به همکاری با دستگاه قضایی در این زمینه بدانند تا روز به روز نرخ جرم کاهش یابد.
رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه «هیچ بخشی را در کشور نمیشناسیم که مأموریت پیشگیری از وقوع جرم نداشته باشد»، متذکر شد: تمام تصمیمات و اقدامات مراجع تصمیمساز و تصمیمگیر در حوزههای اقتصادی و اجتماعی باید معطوف به کاهش ناهنجاریهای اقتصادی و آسیبهای اجتماعی باشد. رئیس دستگاه قضا با بیان اینکه همه لوازم اجرای عدالت در اختیار دستگاه قضایی نیست و سایر اجزای حاکمیت هم در آن نقش دارند، اضافه کرد: قوه قضائیه نماد اجرای عدالت است و نتیجه طرحهای تحولی در این دستگاه باید موجب اجرای عدالت در جامعه و احساس اجرای عدالت از سوی مردم شود.
رئیسی همچنین با اشاره به دریافت گزارش هایی مبنی بر استنکاف برخی از افراد در پرداخت حق زوجه به موجب رأی دادگاه، گفت: مهریه حق زوجه است که مرد موظف است پرداخت کند و دادگستری باید با مردانی که با قلدری از ایفای تعهدات خود در قبال همسرانشان استنکاف میکنند، برخورد کند. رئیس قوه قضائیه متذکر شد: اگر کسی تمکن مالی پرداخت مهریه را ندارد، بر اساس ضوابط قانونی تقسیط صورت میگیرد، اما اگر کسی تمکن دارد و پرداخت نمیکند، باید با آن برخورد شود؛ چرا که مهریه حق زوجه است و ما موظفیم کسانی که همسران شان با قلدری حق آنها را نمیدهند و به عدلیه پناه آوردهاند، در گرفتن حق شان یاری کنیم و نگذاریم حق شان ضایع شود.
آیتالله سید ابراهیم رئیسی این اقدام تروریستی را عملیاتی سازمان یافته خواند و افزود: همان جریان کودک کشی که در فلسطین و مسجدالاقصی با نمازگزاران برخورد میکند، کودکان و بچههای مدرسهای و دختران بیگناه افغانستانی را هم در کابل به خاک و خون میکشد و ملتی را عزادار میکند.
بنا بهگزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، رئیسی در بخش دیگری از سخنانش به موضوع تحول قضایی در بستر گام دوم اشاره کرد و مهمترین اقدام برای تحقق تحول را رفع نواقص و معایب در انجام وظایف و مأموریتهای یک سازمان اداری دانست. او گفت: تحول در یک سازمان اداری یا یک بخش اجتنابناپذیر است و اگر همه عناصر یک سازمان با نگاه تحولگرایانه کار نکنند، آن سازمان دچار رکود و ایستایی میشود. آیتالله رئیسی اضافه کرد: برای یک سازمان پویا، ایستایی و توقف و درجازدن خطرناک است و باید همواره در مسیر تحول و رشد و پویایی حرکت کند و رفع نواقص را در دستور کارش قرار دهد و یک روز را هم بدون نگاه تحولی پشت سر نگذارد.
رئیس دستگاه قضا یکی از اجزای مهم تحول قضایی در دوره جدید را فناوری پایه بودن این طرح دانست و با تقدیر از عملکرد مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه در راهاندازی ۳۰ سامانه الکترونیکی در یک سال گذشته، گفت: طبق برنامه همین تعداد سامانه الکترونیک هم تا پایان سال راهاندازی خواهد شد که گام مهمی در ایجاد تحول در قوه قضائیه است.
وی کاهش ورودی پروندهها به دستگاه قضایی بهدلیل فعالتر شدن حوزه پیشگیری را از دیگر دستاوردهای دستگاه قضا در دوره تحول عنوان کرد و گفت: توجه به پیشگیری از جرم همکاری دولت را میطلبد و همه باید خود را موظف به همکاری با دستگاه قضایی در این زمینه بدانند تا روز به روز نرخ جرم کاهش یابد.
رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه «هیچ بخشی را در کشور نمیشناسیم که مأموریت پیشگیری از وقوع جرم نداشته باشد»، متذکر شد: تمام تصمیمات و اقدامات مراجع تصمیمساز و تصمیمگیر در حوزههای اقتصادی و اجتماعی باید معطوف به کاهش ناهنجاریهای اقتصادی و آسیبهای اجتماعی باشد. رئیس دستگاه قضا با بیان اینکه همه لوازم اجرای عدالت در اختیار دستگاه قضایی نیست و سایر اجزای حاکمیت هم در آن نقش دارند، اضافه کرد: قوه قضائیه نماد اجرای عدالت است و نتیجه طرحهای تحولی در این دستگاه باید موجب اجرای عدالت در جامعه و احساس اجرای عدالت از سوی مردم شود.
رئیسی همچنین با اشاره به دریافت گزارش هایی مبنی بر استنکاف برخی از افراد در پرداخت حق زوجه به موجب رأی دادگاه، گفت: مهریه حق زوجه است که مرد موظف است پرداخت کند و دادگستری باید با مردانی که با قلدری از ایفای تعهدات خود در قبال همسرانشان استنکاف میکنند، برخورد کند. رئیس قوه قضائیه متذکر شد: اگر کسی تمکن مالی پرداخت مهریه را ندارد، بر اساس ضوابط قانونی تقسیط صورت میگیرد، اما اگر کسی تمکن دارد و پرداخت نمیکند، باید با آن برخورد شود؛ چرا که مهریه حق زوجه است و ما موظفیم کسانی که همسران شان با قلدری حق آنها را نمیدهند و به عدلیه پناه آوردهاند، در گرفتن حق شان یاری کنیم و نگذاریم حق شان ضایع شود.
استادعبدالوهاب شهیدی خواننده و نوازنده پیشکسوت موسیقی ایران درگذشت
سروقامت موسیقی ایران رفت
ندا سیجانی
خبرنگار
خبر کوتاه بود، عبدالوهاب شهیدی درگذشت؛ او که با مهر آمده بود و با بیمهری روزگار در بهار رفت. سال 98 با تیم رسانهای روزنامه ایران میهمان خانهاش شدیم. زادروز این استاد بزرگ موسیقی آوازی ایران بهانهای دوستداشتنی بود تا این دیدارها میسر شود، خانهای در خیابان مجیدیه تهران که در روزگاری فضای آن مملو از دورهمیهای بزرگان موسیقی بود و در این چندین سال هم در سالروز تولدش با همنسلان و همکاران قدیمی خود دیدار تازه میکرد و با مرور خاطرات خوش دهههای 30 تا 50 از آن به نیکی یاد میکرد، روزهایی که عبدالوهاب شهیدی در برنامه گلها یا دیگر برنامههای تلویزیونی و رادیویی ساز عود مینواخت و با صدای گرم و زیبایش آواز میخواند. امروز دیگر شهیدی در بین ما نیست تا «شرح پریشانی» خود را برای مردم «شهر غریب» بخواند و بنوازد. عبدالوهاب شهیدی در بخشی از گفتوگوی خود با «ایران» زندگی خود را اینگونه روایت کرده: «یکم مهرماه سال ۱۳۰۱ به دنیا آمدم. زادگاهم میمه اصفهان است و دوران دبستان را دراین شهر گذراندم. از دوران کودکی به موسیقی علاقهمند بودم و گاهی اوقات با خود آواز خواندن را زمزمه میکردم. پدرم به موسیقی احاطه کامل داشت و من چندین آواز را نزد ایشان آموزش دیدم... البته پیش از آنکه بهصورت جدی موسیقی را ادامه بدهم بهکار بازیگری تئاتر مشغول بودم و بعد از آشنایی با استاد مهرتاش موسیقی را در محضر ایشان آموختم و به برنامه رادیویی گلها وارد شدم و تعداد آثاری که از آن برنامه باقیمانده و آرشیو شده ۷۰ درصد آن اجرای من بوده اما بعد از انقلاب نه اجرایی داشتم و نه نوارکاستی منتشر کردم. البته اوایل انقلاب مدتی موسیقی تحریم بود و اثری پخش نمیشد بعدها بدون آنکه بخواهم خانهنشین شدم.»
شهیدی در طول زندگی پربار هنری خود با هنرمندانی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور، علیاصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمتالله بدیعی، حسن ناهید، محمد اسماعیلی، هوشنگ ظریف، جهانگیر ملک و... همکاری داشته و در کنسرتهای مختلفی در ایران و خارج از کشور اجراهای زیبایی به یادگار گذاشته است. او با اجرای بیش از ۲۳۰ برنامه، از فعالترین هنرمندان برنامه گلها بوده و رتبه سوم بیشترین برنامه موسیقی در گلها را دارد که از کارهای ماندگار و معروف او میتوان به تصنیف «زندگی» با مطلع آن نگاه گرم تو... اشاره کرد. محمدرضا شجریان دیگر شاگرد استاد مهرتاش در مراسم بزرگداشت عبدالوهاب شهیدی و در دویست و سومین شب مجله شب بخارا (سال 94) که به همت علی دهباشی برگزار شد، او را هنرمندی با اعتبار و منش عنوان کرد: «شهیدی همواره یک اعتبار و منش بزرگوارانه و انسانی در موسیقی ما بوده و هست، هر جا که شهیدی بود، بالاترین عنوان هنر را داشت؛ چه در جشن هنر، چه در گلها و چه در دیگر محافل هنری. من همیشه در پشت این بزرگمرد خودم را پنهان میکردم و همیشه از او یاد میگرفتم که رفتار هنری چگونه باید باشد.» هوشنگ ابتهاج (سایه) در همان بزرگداشت، شخصیت این هنرمند را تصویری از یک آرزو خواند که او از یک هنرمند داشته است: «با مناعت و به دور از غرضورزی... به من امید دادند که میشود واقعاً هنر خالص و ناب داشت. میتوان انسان و فروتن بود. آقای شهیدی در کنار آوازشان مهارتی در نوازندگی عود داشتند و تنها کسی بودند که عود ایرانی میزدند چرا که این ساز همیشه خودش را با لهجه غلیظ عربی به نوازندهها تحمیل میکرد.» عبدالوهاب شهیدی نوازنده قهار ساز عود، سبکی را در این ساز به وجود آورد که تا به امروز ادامه دارد و آنچه را هنرجویان آموزش میبینند، شیوه عودنوازی اوست. یعنی نواختن عود به شیوه موسیقی ایرانی، نوازندگی ای که خود درباره آن گفته بود: «سنتورساز اول من بود اما با صدای سازعود از «رادیو خاورمیانه عربی» آشنا شدم و خیلی تحت تأثیر این صدا قرار گرفتم. چون با تار آشنایی داشتم خیلی زود با عود ارتباط برقرار کردم و تنها کاری که روی عود انجام دادم این بود که این ساز را از فراموشی بیرون آوردم و صدایی که امروز از ساز عود شنیده میشود نتایج زحمات من وشیوه کاریام است.»
نوازنده و خواننده آلبومهای «راز عود»، «عود من خداحافظ»، «نگاه گرم تو» نزدیک به یک قرن در این مملکت زندگی کرد و بهار و خزانهای بسیاری را پشتسر گذراند؛ آنچنان که خود میگوید: «به قول باباطاهر: «مو آن بحرم که در ظرف آمدستم/ چو نقطه بر سر حرف آمدستم /بهر الفی الف قدی بر آیو/الف قدم که در الف آمدستم.»
هنرمندی که عاشقانه زیست
اکبر گلپایگانی
خواننده پیشکسوت موسیقی ایرانی
سالها قبل بود. به یاد دارم آن زمـــــان درگروه موســـــــیقی گلهای جاویدان چهارخواننده همــــــــــــــــکاری داشتند: آقایان بنان، فاختهای، شهیدی و من که با مرحوم داوود پیرنیا کار میکردیم و آقای شهیدی درآن دوران موسیقیهای بسیار زیبایی خواند و منتشر کرد.
این هنرمند در زندگی هنری خود جزعشق، محبت و دوستی به هیچ چیز چشمداشتی نداشت، هنرمندی بسیار خوب و با دیسیپلین خاص که همه او را دوست داشتند و همیشه از او به نیکی یاد میشود. او مردم سرزمینش را عاشقانه دوست داشت و به آنها عشق میورزید، هر چند که براین باورم هنرمند هرگز نمیمیرد و با آثارش همیشه در ذهن مردم زنده و جاویدان بوده و است.
شهیدی هیچ گاه بهدنبال مادیات زندگی نبود و تلاش می کرد به مردم کشورش کمک کند و دنبال عشق و موسیقی ایرانی بود. درگذشت ایشان را به همه دوستان او و طرفداران هنر واقعی صمیمانه تسلیت عرض میکنم.
هنرمند ماندگار زمانه
حسن ناهید
نوازنده پیشکسوت ساز نی
آشنایی و دوستی من با زنده یاد عبدالوهاب شهیدی به 60 سال پیش برمی گردد و البته در این سالها هم این ارتباط و رفت و آمدها با خانواده آقای شهیدی همچنان ادامه داشت. خاطرات بسیاری از آن دوران باقی مانده، از آن روزگارکه به قونیه سفرکردیم ودرجوار آرامگاه مولانا اجرای کنسرت داشتیم تا اجراهایی که در جشن هنر شیراز برگزار شد یا کنسرتهای بسیار و متعدد در خارج و داخل ایران که همه و همه یادآور آن روزگار خوش است.آقای شهیدی سالها در محضر استاد بزرگوار اسماعیل مهرتاش آموزش موسیقی دیده بود و درواقع یکی از قدیمیترین شاگردان او بود. نکته دیگر اینکه در ساز عود تحول شگرفی ایجاد کرد و بر این عقیده بود ساز عود را میتوان مانند تار بهصورت ایرانی نواخت و با این روش توانست یکی از اصیلترین سازهای ایرانی را به موسیقی ایرانی بازگرداند. البته در کنار نوازندگی به کار آواز هم مشغول بود و به موسیقیهای محلی بسیار علاقهمند بود و دراین زمینه کارهای بسیاری تولید کرد که هر یک زیبا، مانا و ماندگاراست. اما اثر معروف «زندگی» که یک قطعه محلی لری است از کارهای فاخر و ماندگار اوست و در جشن هنر شیراز با حضور استادانی چون حسین تهرانی، فرامرزپایور، جلیل شهناز، علی اصغر بهاری و... این کار را ارائه کرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و در کارنامه هنری او به یادگار ثبت و ضبط شد.
خبرنگار
خبر کوتاه بود، عبدالوهاب شهیدی درگذشت؛ او که با مهر آمده بود و با بیمهری روزگار در بهار رفت. سال 98 با تیم رسانهای روزنامه ایران میهمان خانهاش شدیم. زادروز این استاد بزرگ موسیقی آوازی ایران بهانهای دوستداشتنی بود تا این دیدارها میسر شود، خانهای در خیابان مجیدیه تهران که در روزگاری فضای آن مملو از دورهمیهای بزرگان موسیقی بود و در این چندین سال هم در سالروز تولدش با همنسلان و همکاران قدیمی خود دیدار تازه میکرد و با مرور خاطرات خوش دهههای 30 تا 50 از آن به نیکی یاد میکرد، روزهایی که عبدالوهاب شهیدی در برنامه گلها یا دیگر برنامههای تلویزیونی و رادیویی ساز عود مینواخت و با صدای گرم و زیبایش آواز میخواند. امروز دیگر شهیدی در بین ما نیست تا «شرح پریشانی» خود را برای مردم «شهر غریب» بخواند و بنوازد. عبدالوهاب شهیدی در بخشی از گفتوگوی خود با «ایران» زندگی خود را اینگونه روایت کرده: «یکم مهرماه سال ۱۳۰۱ به دنیا آمدم. زادگاهم میمه اصفهان است و دوران دبستان را دراین شهر گذراندم. از دوران کودکی به موسیقی علاقهمند بودم و گاهی اوقات با خود آواز خواندن را زمزمه میکردم. پدرم به موسیقی احاطه کامل داشت و من چندین آواز را نزد ایشان آموزش دیدم... البته پیش از آنکه بهصورت جدی موسیقی را ادامه بدهم بهکار بازیگری تئاتر مشغول بودم و بعد از آشنایی با استاد مهرتاش موسیقی را در محضر ایشان آموختم و به برنامه رادیویی گلها وارد شدم و تعداد آثاری که از آن برنامه باقیمانده و آرشیو شده ۷۰ درصد آن اجرای من بوده اما بعد از انقلاب نه اجرایی داشتم و نه نوارکاستی منتشر کردم. البته اوایل انقلاب مدتی موسیقی تحریم بود و اثری پخش نمیشد بعدها بدون آنکه بخواهم خانهنشین شدم.»
شهیدی در طول زندگی پربار هنری خود با هنرمندانی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور، علیاصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمتالله بدیعی، حسن ناهید، محمد اسماعیلی، هوشنگ ظریف، جهانگیر ملک و... همکاری داشته و در کنسرتهای مختلفی در ایران و خارج از کشور اجراهای زیبایی به یادگار گذاشته است. او با اجرای بیش از ۲۳۰ برنامه، از فعالترین هنرمندان برنامه گلها بوده و رتبه سوم بیشترین برنامه موسیقی در گلها را دارد که از کارهای ماندگار و معروف او میتوان به تصنیف «زندگی» با مطلع آن نگاه گرم تو... اشاره کرد. محمدرضا شجریان دیگر شاگرد استاد مهرتاش در مراسم بزرگداشت عبدالوهاب شهیدی و در دویست و سومین شب مجله شب بخارا (سال 94) که به همت علی دهباشی برگزار شد، او را هنرمندی با اعتبار و منش عنوان کرد: «شهیدی همواره یک اعتبار و منش بزرگوارانه و انسانی در موسیقی ما بوده و هست، هر جا که شهیدی بود، بالاترین عنوان هنر را داشت؛ چه در جشن هنر، چه در گلها و چه در دیگر محافل هنری. من همیشه در پشت این بزرگمرد خودم را پنهان میکردم و همیشه از او یاد میگرفتم که رفتار هنری چگونه باید باشد.» هوشنگ ابتهاج (سایه) در همان بزرگداشت، شخصیت این هنرمند را تصویری از یک آرزو خواند که او از یک هنرمند داشته است: «با مناعت و به دور از غرضورزی... به من امید دادند که میشود واقعاً هنر خالص و ناب داشت. میتوان انسان و فروتن بود. آقای شهیدی در کنار آوازشان مهارتی در نوازندگی عود داشتند و تنها کسی بودند که عود ایرانی میزدند چرا که این ساز همیشه خودش را با لهجه غلیظ عربی به نوازندهها تحمیل میکرد.» عبدالوهاب شهیدی نوازنده قهار ساز عود، سبکی را در این ساز به وجود آورد که تا به امروز ادامه دارد و آنچه را هنرجویان آموزش میبینند، شیوه عودنوازی اوست. یعنی نواختن عود به شیوه موسیقی ایرانی، نوازندگی ای که خود درباره آن گفته بود: «سنتورساز اول من بود اما با صدای سازعود از «رادیو خاورمیانه عربی» آشنا شدم و خیلی تحت تأثیر این صدا قرار گرفتم. چون با تار آشنایی داشتم خیلی زود با عود ارتباط برقرار کردم و تنها کاری که روی عود انجام دادم این بود که این ساز را از فراموشی بیرون آوردم و صدایی که امروز از ساز عود شنیده میشود نتایج زحمات من وشیوه کاریام است.»
نوازنده و خواننده آلبومهای «راز عود»، «عود من خداحافظ»، «نگاه گرم تو» نزدیک به یک قرن در این مملکت زندگی کرد و بهار و خزانهای بسیاری را پشتسر گذراند؛ آنچنان که خود میگوید: «به قول باباطاهر: «مو آن بحرم که در ظرف آمدستم/ چو نقطه بر سر حرف آمدستم /بهر الفی الف قدی بر آیو/الف قدم که در الف آمدستم.»
هنرمندی که عاشقانه زیست
اکبر گلپایگانی
خواننده پیشکسوت موسیقی ایرانی
سالها قبل بود. به یاد دارم آن زمـــــان درگروه موســـــــیقی گلهای جاویدان چهارخواننده همــــــــــــــــکاری داشتند: آقایان بنان، فاختهای، شهیدی و من که با مرحوم داوود پیرنیا کار میکردیم و آقای شهیدی درآن دوران موسیقیهای بسیار زیبایی خواند و منتشر کرد.
این هنرمند در زندگی هنری خود جزعشق، محبت و دوستی به هیچ چیز چشمداشتی نداشت، هنرمندی بسیار خوب و با دیسیپلین خاص که همه او را دوست داشتند و همیشه از او به نیکی یاد میشود. او مردم سرزمینش را عاشقانه دوست داشت و به آنها عشق میورزید، هر چند که براین باورم هنرمند هرگز نمیمیرد و با آثارش همیشه در ذهن مردم زنده و جاویدان بوده و است.
شهیدی هیچ گاه بهدنبال مادیات زندگی نبود و تلاش می کرد به مردم کشورش کمک کند و دنبال عشق و موسیقی ایرانی بود. درگذشت ایشان را به همه دوستان او و طرفداران هنر واقعی صمیمانه تسلیت عرض میکنم.
هنرمند ماندگار زمانه
حسن ناهید
نوازنده پیشکسوت ساز نی
آشنایی و دوستی من با زنده یاد عبدالوهاب شهیدی به 60 سال پیش برمی گردد و البته در این سالها هم این ارتباط و رفت و آمدها با خانواده آقای شهیدی همچنان ادامه داشت. خاطرات بسیاری از آن دوران باقی مانده، از آن روزگارکه به قونیه سفرکردیم ودرجوار آرامگاه مولانا اجرای کنسرت داشتیم تا اجراهایی که در جشن هنر شیراز برگزار شد یا کنسرتهای بسیار و متعدد در خارج و داخل ایران که همه و همه یادآور آن روزگار خوش است.آقای شهیدی سالها در محضر استاد بزرگوار اسماعیل مهرتاش آموزش موسیقی دیده بود و درواقع یکی از قدیمیترین شاگردان او بود. نکته دیگر اینکه در ساز عود تحول شگرفی ایجاد کرد و بر این عقیده بود ساز عود را میتوان مانند تار بهصورت ایرانی نواخت و با این روش توانست یکی از اصیلترین سازهای ایرانی را به موسیقی ایرانی بازگرداند. البته در کنار نوازندگی به کار آواز هم مشغول بود و به موسیقیهای محلی بسیار علاقهمند بود و دراین زمینه کارهای بسیاری تولید کرد که هر یک زیبا، مانا و ماندگاراست. اما اثر معروف «زندگی» که یک قطعه محلی لری است از کارهای فاخر و ماندگار اوست و در جشن هنر شیراز با حضور استادانی چون حسین تهرانی، فرامرزپایور، جلیل شهناز، علی اصغر بهاری و... این کار را ارائه کرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و در کارنامه هنری او به یادگار ثبت و ضبط شد.
دستور حقوقی روحانی
-دستور مهم رئیسجمهوری به وزارت کشور درباره مصوبه اخیر شورای نگهبان؛ ثبتنام نامزدها بر اساس قانون موجود باشد
- آیتالله جنتی: مصوبه شورای نگهبان آشفتگی ثبتنامها را پایان میدهد
گروه سیاسی/ روز گذشته رئیس جمهوری در دستوری به عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور تأکید کرد که در ثبتنام از داوطلبان، قوانین موجود ملاک عمل باشد.
دستور حسن روحانی به وزیر کشور مستند به گزارش معاونت حقوقی ریاست جمهوری است. پیش از این هم البته وزیر کشور روز یکشنبه گفته بود برای ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و اعمال نظر شورای نگهبان منتظر تفسیر معاونت حقوقی ریاست جمهوری خواهد ماند.
ماجرا به مصوبه هشتم اردیبهشت ماه شورای نگهبان برمیگردد که برای آنچه ساماندهی ثبتنامها در انتخابات ریاست جمهوری خوانده شد، شرایط جدیدی را به شرایط موجود در قانون انتخابات برای ثبتنام داوطلبان اضافه کرده است. از جمله اینکه سن داوطلبان باید در میانه 40 و 75 سال باشد، دارای مدرک تحصیلی حداقل کارشناسی ارشد یا معادل آن باشند و سابقه تصدی حداقل 4ساله در سمتهای مدیریتی کشور را که بهطور کامل مصادیق آن ذکر شده داشته باشند. همچنین وزرا، استانداران، شهرداران شهرهای بالای دو میلیون نفر جمعیت، فرماندهان عالی نیروهای مسلح با جایگاه سرلشگری و بالاتر میتوانند کاندیدا شوند. تمام نامزدها باید عدم سوءپیشینه ارائه دهند و سابقه محکومیت کیفری نداشته باشند. شورای نگهبان همچنین براساس مصوبه خود داشتن «سوابق کافی و قابل ارزیابی در فعالیتهای مذهبی و سیاسی از قبیل مکتوبات، سخنرانیها و اعلام مواضع»، «ارائه برنامهها و خط مشیهای اجرایی در چارچوب صلاحیت و اختیارات قوه مجریه» و «معرفی مشاوران جهت تشریح برنامهها و توان مدیریتی»، «عدم محرومیت از حقوق اجتماعی در زمان ثبتنام»، «فقدان سابقه محکومیت کیفری مؤثر»، «عدم محکومیت قطعی کیفری به جرایم اقتصادی» و «وابسته نبودن به گروههای غیرقانونی و فقدان سوابق سوء امنیتی از جمله در فتنه سال ۱۳۸۸» را از جمله شرایط و معیارهای لازم جهت تشخیص رجل سیاسی مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاست جمهوری اعلام کرده است. در پی ابلاغ این مصوبه انتخاباتی، برخی آن را نوعی قانونگذاری دانستند که بر اساس قانون اساسی در اختیار مجلس شورای اسلامی است و لذا مصوبه شورای نگهبان را بر خلاف قانون اساسی خواندند. در مقابل اما برخی هم براساس سیاستهای کلی انتخابات، شورای نگهبان را محق برای صدور چنین مصوبهای دانستند. از جمله 203 نفر از نمایندگان مجلس در بیانیهای از موضع شورای نگهبان حمایت و استقبال کردند. حال در پی ابلاغ مصوبه شورای نگهبان درخصوص شرایط داوطلبان ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری به وزارت کشور؛ رئیسجمهوری به وزارت کشور دستور داده که در برگزاری انتخابات بر اساس جمعبندی نظریه تفسیری معاونت حقوقی ریاستجمهوری و طبق قوانین موجود عمل نماید.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، در جمعبندی نظریه معاونت حقوقی ریاست جمهوری تأکید شده است که «وزارت کشور مکلف است وظایف اجرایی خود در زمینه انتخابات ریاستجمهوری را بر اساس قوانین موجود و آییننامهها و مقررات مربوط به آنها انجام دهد.»
معاونت حقوقی ریاستجمهوری در پی ابلاغ مصوبه اخیر شورای نگهبان به وزارت کشور، طی نامهای در 7 بند تفسیر حقوقی خود از این مصوبه را ارائه کرد. این نامه صلاحیت وضع معیارهای نوعی یا قانونگذاری را براساس اصل 71 قانون اساسی، صرفاً به عهده مجلس شورای اسلامی دانسته و تأکید کرده است که در صورت تصویب قانون از سوی مجلس هم ابلاغ آن برای اجرا با رئیسجمهوری است.
معاونت حقوقی ریاستجمهوری، در نظریه خود آورده است که به موجب اجزای (1و2) بند (10) سیاستهای کلی انتخابات ابلاغی مقام معظم رهبری، شناسایی اولیه توانایی و شایستگی داوطلبان در مرحله ثبتنام صرفاً از طریق «شیوههای مناسب قانونی» مجاز است و این یعنی در صورت خلأ و لزوم تعیین شرایط، این مسأله باید در قانون مصوب مجلس پیشبینی شود نه هیچ مصوبه دیگری. معاونت حقوقی در جمعبندی نظریه خود وزارت کشور را مکلف دانسته تا وظایف اجرایی خود در انتخابات ریاستجمهوری را بر اساس قوانین موجود و آییننامهها و قوانین مربوطه انجام دهد. در پی اعلام این نظریه از سوی معاونت حقوقی ریاست جمهوری، رئیس جمهوری به وزارت کشور دستور داد طبق جمعبندی نظریه معاونت حقوقی عمل نماید. روحانی همچنین به وزارت کشور متذکر شده است که الزامات باید در چارچوب قانون و با ابلاغ رئیسجمهوری عملی گردد.
به نظر میرسد نظر تفسیری معاونت حقوقی ریاست جمهوری بر دو نکته تأکید دارد یکی اینکه قانونگذاری در اختیار مجلس شورای اسلامی است و لذا شورای نگهبان نمیتواند اقدام به قانونگذاری انتخاباتی کند و نکته دوم اینکه اجرای قانون از سوی هر کدام از وزرا باید با ابلاغ رئیس جمهوری باشد حال آنکه مصوبه انتخاباتی شورای نگهبان مستقیم به وزارت کشور ابلاغ شده است. این همه در حالی است که نامنویسی از داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری از امروز آغاز میشود.
علی ربیعی سخنگوی دولت هم در گفت و گویی با ایلنا تأکید کرد که مصوبه شورای نگهبان در خصوص شرایط نامزدهای انتخاباتی تحدید قانون اساسی است. هرگونه تغییر در شرایط نامزدی انتخابات ریاست جمهوری نیازمند تغییر قانون انتخابات است و وزارت کشور باید به قانون عمل کند.
اطلاعیه ستاد انتخابات کشور
دیروز همچنین ستاد انتخابات کشور در اطلاعیه ای با اشاره به آغاز
ثبت نام ها از امروز، نوشت: به استناد ماده 35 قانون انتخابات ریاست جمهوری، داوطلبان هنگام ثبت نام باید دارای شرایط زیر باشند: از رجال مذهبی، سیاسی؛ایرانی الاصل؛ تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران؛ مدیر و مدبر؛ دارای حسن سابقه و امانت و تقوی؛ مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور. بر اساس ماده 55 قانون، مدارک مورد نیاز جهت ثبت نام به شرح زیر است: اصل شناسنامه عکسدار و چهار (4) برگ تصویر کلیه صفحات آن؛اصل کارت ملی و تصویر آن؛ دو (2) قطعه عکس 4 × 6 جدید. در این اطلاعیه آمده: ضمناً در تعامل و همکاری فی مابین مجریان و ناظران انتخابات و در اجرای ماده 59 قانون، اسناد و مدارک مثبت صلاحیت داوطلبان که در اطلاعیه شماره 5 هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده است در هنگام ثبت نام داوطلبان، توسط وزارت کشور دریافت و در اختیار شورای نگهبان قرار می گیرد.
شورای نگهبان: مصوبه لازم الاجراست
بعد از این دستور رئیس جمهوری به وزارت کشور، عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در توئیتی نوشت: « مصوبه شورای نگهبان در خصوص شرایط ثبت نام کنندگان انتخابات ریاست جمهوری برای وزارت کشور و دیگر مجریان لازم الاجراست. بدیهی است کسانی از نظر این شورا ثبت نام کننده تلقی می شوند که مدارک مذکور در مصوبه این شورا را هنگام ثبت نام ارائه کرده باشند.
دستور حسن روحانی به وزیر کشور مستند به گزارش معاونت حقوقی ریاست جمهوری است. پیش از این هم البته وزیر کشور روز یکشنبه گفته بود برای ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و اعمال نظر شورای نگهبان منتظر تفسیر معاونت حقوقی ریاست جمهوری خواهد ماند.
ماجرا به مصوبه هشتم اردیبهشت ماه شورای نگهبان برمیگردد که برای آنچه ساماندهی ثبتنامها در انتخابات ریاست جمهوری خوانده شد، شرایط جدیدی را به شرایط موجود در قانون انتخابات برای ثبتنام داوطلبان اضافه کرده است. از جمله اینکه سن داوطلبان باید در میانه 40 و 75 سال باشد، دارای مدرک تحصیلی حداقل کارشناسی ارشد یا معادل آن باشند و سابقه تصدی حداقل 4ساله در سمتهای مدیریتی کشور را که بهطور کامل مصادیق آن ذکر شده داشته باشند. همچنین وزرا، استانداران، شهرداران شهرهای بالای دو میلیون نفر جمعیت، فرماندهان عالی نیروهای مسلح با جایگاه سرلشگری و بالاتر میتوانند کاندیدا شوند. تمام نامزدها باید عدم سوءپیشینه ارائه دهند و سابقه محکومیت کیفری نداشته باشند. شورای نگهبان همچنین براساس مصوبه خود داشتن «سوابق کافی و قابل ارزیابی در فعالیتهای مذهبی و سیاسی از قبیل مکتوبات، سخنرانیها و اعلام مواضع»، «ارائه برنامهها و خط مشیهای اجرایی در چارچوب صلاحیت و اختیارات قوه مجریه» و «معرفی مشاوران جهت تشریح برنامهها و توان مدیریتی»، «عدم محرومیت از حقوق اجتماعی در زمان ثبتنام»، «فقدان سابقه محکومیت کیفری مؤثر»، «عدم محکومیت قطعی کیفری به جرایم اقتصادی» و «وابسته نبودن به گروههای غیرقانونی و فقدان سوابق سوء امنیتی از جمله در فتنه سال ۱۳۸۸» را از جمله شرایط و معیارهای لازم جهت تشخیص رجل سیاسی مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاست جمهوری اعلام کرده است. در پی ابلاغ این مصوبه انتخاباتی، برخی آن را نوعی قانونگذاری دانستند که بر اساس قانون اساسی در اختیار مجلس شورای اسلامی است و لذا مصوبه شورای نگهبان را بر خلاف قانون اساسی خواندند. در مقابل اما برخی هم براساس سیاستهای کلی انتخابات، شورای نگهبان را محق برای صدور چنین مصوبهای دانستند. از جمله 203 نفر از نمایندگان مجلس در بیانیهای از موضع شورای نگهبان حمایت و استقبال کردند. حال در پی ابلاغ مصوبه شورای نگهبان درخصوص شرایط داوطلبان ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری به وزارت کشور؛ رئیسجمهوری به وزارت کشور دستور داده که در برگزاری انتخابات بر اساس جمعبندی نظریه تفسیری معاونت حقوقی ریاستجمهوری و طبق قوانین موجود عمل نماید.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، در جمعبندی نظریه معاونت حقوقی ریاست جمهوری تأکید شده است که «وزارت کشور مکلف است وظایف اجرایی خود در زمینه انتخابات ریاستجمهوری را بر اساس قوانین موجود و آییننامهها و مقررات مربوط به آنها انجام دهد.»
معاونت حقوقی ریاستجمهوری در پی ابلاغ مصوبه اخیر شورای نگهبان به وزارت کشور، طی نامهای در 7 بند تفسیر حقوقی خود از این مصوبه را ارائه کرد. این نامه صلاحیت وضع معیارهای نوعی یا قانونگذاری را براساس اصل 71 قانون اساسی، صرفاً به عهده مجلس شورای اسلامی دانسته و تأکید کرده است که در صورت تصویب قانون از سوی مجلس هم ابلاغ آن برای اجرا با رئیسجمهوری است.
معاونت حقوقی ریاستجمهوری، در نظریه خود آورده است که به موجب اجزای (1و2) بند (10) سیاستهای کلی انتخابات ابلاغی مقام معظم رهبری، شناسایی اولیه توانایی و شایستگی داوطلبان در مرحله ثبتنام صرفاً از طریق «شیوههای مناسب قانونی» مجاز است و این یعنی در صورت خلأ و لزوم تعیین شرایط، این مسأله باید در قانون مصوب مجلس پیشبینی شود نه هیچ مصوبه دیگری. معاونت حقوقی در جمعبندی نظریه خود وزارت کشور را مکلف دانسته تا وظایف اجرایی خود در انتخابات ریاستجمهوری را بر اساس قوانین موجود و آییننامهها و قوانین مربوطه انجام دهد. در پی اعلام این نظریه از سوی معاونت حقوقی ریاست جمهوری، رئیس جمهوری به وزارت کشور دستور داد طبق جمعبندی نظریه معاونت حقوقی عمل نماید. روحانی همچنین به وزارت کشور متذکر شده است که الزامات باید در چارچوب قانون و با ابلاغ رئیسجمهوری عملی گردد.
به نظر میرسد نظر تفسیری معاونت حقوقی ریاست جمهوری بر دو نکته تأکید دارد یکی اینکه قانونگذاری در اختیار مجلس شورای اسلامی است و لذا شورای نگهبان نمیتواند اقدام به قانونگذاری انتخاباتی کند و نکته دوم اینکه اجرای قانون از سوی هر کدام از وزرا باید با ابلاغ رئیس جمهوری باشد حال آنکه مصوبه انتخاباتی شورای نگهبان مستقیم به وزارت کشور ابلاغ شده است. این همه در حالی است که نامنویسی از داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری از امروز آغاز میشود.
علی ربیعی سخنگوی دولت هم در گفت و گویی با ایلنا تأکید کرد که مصوبه شورای نگهبان در خصوص شرایط نامزدهای انتخاباتی تحدید قانون اساسی است. هرگونه تغییر در شرایط نامزدی انتخابات ریاست جمهوری نیازمند تغییر قانون انتخابات است و وزارت کشور باید به قانون عمل کند.
اطلاعیه ستاد انتخابات کشور
دیروز همچنین ستاد انتخابات کشور در اطلاعیه ای با اشاره به آغاز
ثبت نام ها از امروز، نوشت: به استناد ماده 35 قانون انتخابات ریاست جمهوری، داوطلبان هنگام ثبت نام باید دارای شرایط زیر باشند: از رجال مذهبی، سیاسی؛ایرانی الاصل؛ تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران؛ مدیر و مدبر؛ دارای حسن سابقه و امانت و تقوی؛ مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور. بر اساس ماده 55 قانون، مدارک مورد نیاز جهت ثبت نام به شرح زیر است: اصل شناسنامه عکسدار و چهار (4) برگ تصویر کلیه صفحات آن؛اصل کارت ملی و تصویر آن؛ دو (2) قطعه عکس 4 × 6 جدید. در این اطلاعیه آمده: ضمناً در تعامل و همکاری فی مابین مجریان و ناظران انتخابات و در اجرای ماده 59 قانون، اسناد و مدارک مثبت صلاحیت داوطلبان که در اطلاعیه شماره 5 هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده است در هنگام ثبت نام داوطلبان، توسط وزارت کشور دریافت و در اختیار شورای نگهبان قرار می گیرد.
شورای نگهبان: مصوبه لازم الاجراست
بعد از این دستور رئیس جمهوری به وزارت کشور، عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در توئیتی نوشت: « مصوبه شورای نگهبان در خصوص شرایط ثبت نام کنندگان انتخابات ریاست جمهوری برای وزارت کشور و دیگر مجریان لازم الاجراست. بدیهی است کسانی از نظر این شورا ثبت نام کننده تلقی می شوند که مدارک مذکور در مصوبه این شورا را هنگام ثبت نام ارائه کرده باشند.
گفتوگوی «ایران» با مدیر پروژه فاز سوم کارآزمایی بالینی واکسن کرونای محصول انستیتو پاستور
واکسن تولید مشترک ایران و کوبا با ایمنی بالا میآید
فریبا خان احمدی
خبرنگار
این روزها اگرچه نظام سلامت کشور قدم در مسیر تزریق گسترده واکسیناسیون عمومی کرونا گذاشته است و در این میان واردات واکسن کرونا به دغدغه اصلی مسئولان کشور بدل شده اما در مقابل ایران روز به روز به زمان تزریق عمومی اولین واکسن تولید مشترک ایران و کوبا نزدیک میشود، واکسنی که مسئولان حوزه مقابله با کرونا هم در کنار جهش قابل توجه در واردات واکسن کرونا، حساب ویژهای روی آن باز کردهاند. با وجود این هنوز در سطح جامعه برخی سؤالات پیرامون تولید این واکسن مشترک ایرانی- کوبایی بی پاسخ مانده است. انستیتو پاستور ایران از 6 اردیبهشت وارد فاز سوم کارآزمایی بالینی واکسن کرونا شده است و با تزریق واکسن در این مرحله بر روی 10 هزار داوطلب در شهرهای مختلف هنوز عارضه جدی گزارش نشده است. بعد از این قرار است تزریق واکسن روی 24 هزار داوطلب دیگر انجام شود و پس از بررسی اثربخشی و ایمنیزایی مجوز مصرف اضطراری از سازمان غذا و دارو دریافت کند. در این خصوص با احسان مصطفوی، مدیر پروژه فاز سوم کارآزمایی بالینی واکسن کرونای تولید مشترک ایران و کوبا درباره جزئیات واکسن ایرانی –کوبایی کرونا گفتوگو کردهایم که میخوانید.
با وجود آغاز واکسیناسیون عمومی کماکان ما در ایران با مشکل واردات واکسن روبه رو هستیم و مسئولان وزارت بهداشت نیز به طور مداوم دغدغه تأمین واکسن دارند با این حال در ایران شاهد شکلگیری دوگانه واردات واکسن در کنار تولید داخلی هستیم، به طور کلی شما وضعیت تولید واکسن در کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
انستیتو پاستور ایران از همان اوایل شیوع پاندمی در تلاش بود به ادامه رسالت خود در خدمترسانی برای سلامت مردم بپردازد. یکی از این خدمات تشکیل شبکه آزمایشگاهی تشخیصی کرونا بود که با محوریت انستیتو پاستور و همکاری و مساعدت وزارت بهداشت دنبال شد به طوری که در حال حاضر حدود 400 آزمایشگاه تشخیصی کرونا در سطح کشور داریم. فرصت دیگر بحث ارتقای ظرفیت و زیرساختهای تولید واکسن و همکاری مشترک با کشورهای دیگر بود که این هم متعاقب بحث کرونا در کشور فراهم شد. در حال حاضر پلتفرم و زیرساختهای زیادی برای تولید واکسن توسط مجموعههای دولتی و بخش خصوصی در کشور دنبال میشود. انستیتو پاستور یکی از مراکزی است که از همان روزهای اول بحث تولید واکسن در آن هم توسط محققین انستیتو و هم به صورت تولید مشترک با کوبا دنبال شد. اما آنچه این روزها بیشتر مطرح میشود واکسن تولید مشترک ایران و کوبا است که توسط انستیتو فینلای کوبا تولید شده و با مشارکت انستیتو پاستور ایران مراحل کارآزمایی بالینیاش طی میشود و متعاقباً تولید مشترک در دو کشور ایران و کوبا انجام خواهد شد. انتظار میرود این ظرفیت تولید داخلی واکسن کرونا در کنار ظرفیتهای دیگری که در کشور ایجاد شده کمک کند قسمتی از نیاز ما به واکسن کرونا در ماههای آینده تأمین شود.
از زمان شروع پاندمی و ورود ویروس کرونا، تعداد کمی از کشورها به دنبال تولید داخلی واکسن رفتند که ایران هم یکی از آنهاست، با این حال تولید واکسن داخلی در ایران به دلیل تحریمها حتی مورد انتقاد برخی رسانهها و افکارعمومی قرار گرفت مبنی بر اینکه چطور با وجود تحریمها زیرساختهای تولید واکسن در کشور فراهم شده است؟
درارتباط با شکلگیری شبکه آزمایشگاهی تشخیص کرونا در کشور هم با وجود تحریمها بیش از 400 شبکه آزمایشگاه تشخیصی در کشور فراهم شد. این اقدام بزرگ در دل همین تحریمها شکل گرفت. گرچه مسلم است تحریم کار ما را سخت میکند، هزینه راهاندازی و تولید را سختتر و بیشتر میکند ولی به این معنا نیست که در تحریم نمیتوان کاری انجام داد. در ارتباط با تولید واکسن نیز کار ما با تحریم سختتر میشود ولی مهمترین بخش در تولید واکسن بحث توانمندی نیروی انسانی و زیرساختهایی است که از قبل در کشور وجود دارد. ما داریم درباره انستیتو پاستور و مؤسسه رازی صحبت میکنیم که حدود صد سال است واکسن ساز هستند و زیرساخت تولید واکسن را دارند در خصوص تولید واکسن کرونا بحث اصلی به روز شدن زیرساختها و تعامل با جامعه جهانی است که با راهکارهای مختلف و به انواع مختلف کار را پیش میبریم تا کمتر چالش ایجاد شود.
با توجه به اینکه انستیتو پاستورایران یک سابقه دیرینه و صد ساله در تولید واکسن دارد بنابراین ما یک اعتماد عمومی بالایی را درباره تولید واکسن از سوی پاستور بین مردم شاهد هستیم. بفرمایید واکسن تولید مشترک انستیتو پاستور و کوبا درچه مرحلهای قرار دارد؟ قرار است چه زمانی به بازار بیاید و پاستور توانایی و ظرفیت تولید چه میزان واکسن کرونا را دارد؟
دو موضوع مطرح است؛ یکی بحث تولید و دومی گرفتن مجوز برای واکسیناسیون عمومی با آن محصول است. در حال حاضر ما بخش تولید را دنبال میکنیم و قرار است آماده سازی واکسن در اواخر خرداد اتفاق بیفتد اما برای اینکه واکسیناسیون را با واکسن تولید مشترک پاستور و کوبا شروع کنیم مسأله عمده این است که باید تأییدیه و مجوزهای لازم را گرفته باشیم تا بتوانیم واکسیناسیون عمومی را شروع کنیم. با اینکه این دو کار موازی هم پیش میرود اما لازمهاش این است که نتایج کازآمایی بالینی فاز سوم را داشته باشیم. با مشخص شدن نتایج کارآزمایی بالینی فاز سوم خوشبین هستیم بتوانیم ظرفیت تولید کشور را روز به روز افزایش دهیم و بر این اساس بتوانیم پاسخگوی نیاز کشور هم با واکسن داخل هم با واکسنهایی که وارد میشود در ماههای آتی باشیم. در مجموع باید بگویم انستیتو پاستور ایران برای تولید 6 تا 7 میلیون دوز واکسن کرونا در مهرماه هدف گذاری کرده است.
اثربخشی و کیفیت واکسن تولید مشترک بین ایران و کوبا را چطور ارزیابی میکنید؟ به طور کلی میزان تأثیرگذاری واکسن مشخص شده است؟
تا به امروز بیش از 10 هزار نفر از 24 هزار نفری که قرار بود واکسن بزنند تزریق دوز اول واکسن را داشتهاند. هدفگذاری این است در دو هفته آینده تزریق واکسن 24 هزار نفر تمام شود. فعلاً 10 هزار نفری که واکسن زدهاند عوارض جانبی خیلی خفیف بوده و نیاز به درمان دارویی خاصی نداشته است. عوارض واکسن در مورد همه گروههای سنی و جنسی بررسی شده است. یکی از اهداف جانبی مطالعه که با این جمعیت انبوه محقق شده این است که عوارض جانبی خاص تا به امروز گزارش نشده گرچه نیاز به تزریق با دوزهای بعدی هم هست. کسی که امروز واکسن زد 28 روز بعد تزریق دوم انجام میدهد. هدف اصلی کارآزمایی بالینی فاز سوم بررسی اثربخشی واکسن است. اثربخشی نیاز به حجم نمونه بالا و با شرایط استاندارد و تعریف شده دارد. هدف مطالعه ما در فاز سوم این است. البته نتایج فازهای قبلی که در کوبا انجام شده است ایمنیزایی مؤثری در حجم نمونه محدودتر را نشان داده به طوری که در فاز یک و دوم حدود هزار نفر را وارد مطالعه کردهاند، آنجا هم کم خطر بودن و هم ایمنیزایی واکسن را نشان دادهاند. ما دنبال این هستیم در فاز سوم اثربخشی واکسن را ببینیم با توجه به نتایج فاز یک و دوم و پلتفرم واکسن که کنژوگه است اثربخشی خوب و مطلوبی را شاهد باشیم.
یک نگرانی دیگری که در چند ماه اخیر زیاد شده مربوط به احتمال فرار گونههای جهش یافته از واکسن است، چقدر اطمینان دارید که گونه بریتانیایی، هندی و آفریقای جنوبی کرونا از واکسن ایرانی فرار نمیکند؟
اگرچه جهشهای ویروس کرونا دغدغه جدی در کنترل کرونا محسوب میشود ولی خوشبختانه جهشها بطور جدی روی اثربخشی واکسنها تأثیر نداشتهاند. بالاخره ذات جهش این است که جزء کوچک ویروس را دچار تغییر میکند ولی لزوماً این گونه نیست که اثرات واکسن را از بین ببرد. اخیراً کشور کوبا گزارشهایی منتشر کرده که گویای این است خوشبختانه این واکسن را در برابر جهشهای شناخته شده مورد بررسی قرار دادند و مشاهده کردند واکسن در برابر جهشهای ویروس همچنان ایمنیزایی خودش را حفظ میکند.
بخش عمدهای از صحبتهای منتقدان متوجه این موضوع است که واکسن تولید داخل باید هر چه سریعتر وارد بازار شود و به دلیل پیکهای پیدر پی کرونا نمیتوانیم بیش از این منتظر تولید واکسن داخلی بمانیم به نظر شما واکسن تولید مشترک پاستور و کوبا چه زمانی وارد بازار میشود؟
چه برای این واکسن و چه هر واکسن دیگری برای رسیدن به حد هدفگذاری شده زمانبر خواهد بود برنامهریزی اول ما این است به زودی که خیلی دیر نخواهد بود ظرفیت تولید را از یک میلیون دوز در ماه شروع کنیم و بتدریج افزایش دهیم آن چیزی که هدف گذاری شده این است که بتوانیم ظرفیت تولید واکسن را در پاییز امسال به 6 تا 7 میلیون دوز برسانیم این هدفگذاری است اینکه چقدر محقق شود نیاز به حمایت دارد البته حمایتها تا به امروز بوده و امیدواریم مستمر شود.
خبرنگار
این روزها اگرچه نظام سلامت کشور قدم در مسیر تزریق گسترده واکسیناسیون عمومی کرونا گذاشته است و در این میان واردات واکسن کرونا به دغدغه اصلی مسئولان کشور بدل شده اما در مقابل ایران روز به روز به زمان تزریق عمومی اولین واکسن تولید مشترک ایران و کوبا نزدیک میشود، واکسنی که مسئولان حوزه مقابله با کرونا هم در کنار جهش قابل توجه در واردات واکسن کرونا، حساب ویژهای روی آن باز کردهاند. با وجود این هنوز در سطح جامعه برخی سؤالات پیرامون تولید این واکسن مشترک ایرانی- کوبایی بی پاسخ مانده است. انستیتو پاستور ایران از 6 اردیبهشت وارد فاز سوم کارآزمایی بالینی واکسن کرونا شده است و با تزریق واکسن در این مرحله بر روی 10 هزار داوطلب در شهرهای مختلف هنوز عارضه جدی گزارش نشده است. بعد از این قرار است تزریق واکسن روی 24 هزار داوطلب دیگر انجام شود و پس از بررسی اثربخشی و ایمنیزایی مجوز مصرف اضطراری از سازمان غذا و دارو دریافت کند. در این خصوص با احسان مصطفوی، مدیر پروژه فاز سوم کارآزمایی بالینی واکسن کرونای تولید مشترک ایران و کوبا درباره جزئیات واکسن ایرانی –کوبایی کرونا گفتوگو کردهایم که میخوانید.
با وجود آغاز واکسیناسیون عمومی کماکان ما در ایران با مشکل واردات واکسن روبه رو هستیم و مسئولان وزارت بهداشت نیز به طور مداوم دغدغه تأمین واکسن دارند با این حال در ایران شاهد شکلگیری دوگانه واردات واکسن در کنار تولید داخلی هستیم، به طور کلی شما وضعیت تولید واکسن در کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
انستیتو پاستور ایران از همان اوایل شیوع پاندمی در تلاش بود به ادامه رسالت خود در خدمترسانی برای سلامت مردم بپردازد. یکی از این خدمات تشکیل شبکه آزمایشگاهی تشخیصی کرونا بود که با محوریت انستیتو پاستور و همکاری و مساعدت وزارت بهداشت دنبال شد به طوری که در حال حاضر حدود 400 آزمایشگاه تشخیصی کرونا در سطح کشور داریم. فرصت دیگر بحث ارتقای ظرفیت و زیرساختهای تولید واکسن و همکاری مشترک با کشورهای دیگر بود که این هم متعاقب بحث کرونا در کشور فراهم شد. در حال حاضر پلتفرم و زیرساختهای زیادی برای تولید واکسن توسط مجموعههای دولتی و بخش خصوصی در کشور دنبال میشود. انستیتو پاستور یکی از مراکزی است که از همان روزهای اول بحث تولید واکسن در آن هم توسط محققین انستیتو و هم به صورت تولید مشترک با کوبا دنبال شد. اما آنچه این روزها بیشتر مطرح میشود واکسن تولید مشترک ایران و کوبا است که توسط انستیتو فینلای کوبا تولید شده و با مشارکت انستیتو پاستور ایران مراحل کارآزمایی بالینیاش طی میشود و متعاقباً تولید مشترک در دو کشور ایران و کوبا انجام خواهد شد. انتظار میرود این ظرفیت تولید داخلی واکسن کرونا در کنار ظرفیتهای دیگری که در کشور ایجاد شده کمک کند قسمتی از نیاز ما به واکسن کرونا در ماههای آینده تأمین شود.
از زمان شروع پاندمی و ورود ویروس کرونا، تعداد کمی از کشورها به دنبال تولید داخلی واکسن رفتند که ایران هم یکی از آنهاست، با این حال تولید واکسن داخلی در ایران به دلیل تحریمها حتی مورد انتقاد برخی رسانهها و افکارعمومی قرار گرفت مبنی بر اینکه چطور با وجود تحریمها زیرساختهای تولید واکسن در کشور فراهم شده است؟
درارتباط با شکلگیری شبکه آزمایشگاهی تشخیص کرونا در کشور هم با وجود تحریمها بیش از 400 شبکه آزمایشگاه تشخیصی در کشور فراهم شد. این اقدام بزرگ در دل همین تحریمها شکل گرفت. گرچه مسلم است تحریم کار ما را سخت میکند، هزینه راهاندازی و تولید را سختتر و بیشتر میکند ولی به این معنا نیست که در تحریم نمیتوان کاری انجام داد. در ارتباط با تولید واکسن نیز کار ما با تحریم سختتر میشود ولی مهمترین بخش در تولید واکسن بحث توانمندی نیروی انسانی و زیرساختهایی است که از قبل در کشور وجود دارد. ما داریم درباره انستیتو پاستور و مؤسسه رازی صحبت میکنیم که حدود صد سال است واکسن ساز هستند و زیرساخت تولید واکسن را دارند در خصوص تولید واکسن کرونا بحث اصلی به روز شدن زیرساختها و تعامل با جامعه جهانی است که با راهکارهای مختلف و به انواع مختلف کار را پیش میبریم تا کمتر چالش ایجاد شود.
با توجه به اینکه انستیتو پاستورایران یک سابقه دیرینه و صد ساله در تولید واکسن دارد بنابراین ما یک اعتماد عمومی بالایی را درباره تولید واکسن از سوی پاستور بین مردم شاهد هستیم. بفرمایید واکسن تولید مشترک انستیتو پاستور و کوبا درچه مرحلهای قرار دارد؟ قرار است چه زمانی به بازار بیاید و پاستور توانایی و ظرفیت تولید چه میزان واکسن کرونا را دارد؟
دو موضوع مطرح است؛ یکی بحث تولید و دومی گرفتن مجوز برای واکسیناسیون عمومی با آن محصول است. در حال حاضر ما بخش تولید را دنبال میکنیم و قرار است آماده سازی واکسن در اواخر خرداد اتفاق بیفتد اما برای اینکه واکسیناسیون را با واکسن تولید مشترک پاستور و کوبا شروع کنیم مسأله عمده این است که باید تأییدیه و مجوزهای لازم را گرفته باشیم تا بتوانیم واکسیناسیون عمومی را شروع کنیم. با اینکه این دو کار موازی هم پیش میرود اما لازمهاش این است که نتایج کازآمایی بالینی فاز سوم را داشته باشیم. با مشخص شدن نتایج کارآزمایی بالینی فاز سوم خوشبین هستیم بتوانیم ظرفیت تولید کشور را روز به روز افزایش دهیم و بر این اساس بتوانیم پاسخگوی نیاز کشور هم با واکسن داخل هم با واکسنهایی که وارد میشود در ماههای آتی باشیم. در مجموع باید بگویم انستیتو پاستور ایران برای تولید 6 تا 7 میلیون دوز واکسن کرونا در مهرماه هدف گذاری کرده است.
اثربخشی و کیفیت واکسن تولید مشترک بین ایران و کوبا را چطور ارزیابی میکنید؟ به طور کلی میزان تأثیرگذاری واکسن مشخص شده است؟
تا به امروز بیش از 10 هزار نفر از 24 هزار نفری که قرار بود واکسن بزنند تزریق دوز اول واکسن را داشتهاند. هدفگذاری این است در دو هفته آینده تزریق واکسن 24 هزار نفر تمام شود. فعلاً 10 هزار نفری که واکسن زدهاند عوارض جانبی خیلی خفیف بوده و نیاز به درمان دارویی خاصی نداشته است. عوارض واکسن در مورد همه گروههای سنی و جنسی بررسی شده است. یکی از اهداف جانبی مطالعه که با این جمعیت انبوه محقق شده این است که عوارض جانبی خاص تا به امروز گزارش نشده گرچه نیاز به تزریق با دوزهای بعدی هم هست. کسی که امروز واکسن زد 28 روز بعد تزریق دوم انجام میدهد. هدف اصلی کارآزمایی بالینی فاز سوم بررسی اثربخشی واکسن است. اثربخشی نیاز به حجم نمونه بالا و با شرایط استاندارد و تعریف شده دارد. هدف مطالعه ما در فاز سوم این است. البته نتایج فازهای قبلی که در کوبا انجام شده است ایمنیزایی مؤثری در حجم نمونه محدودتر را نشان داده به طوری که در فاز یک و دوم حدود هزار نفر را وارد مطالعه کردهاند، آنجا هم کم خطر بودن و هم ایمنیزایی واکسن را نشان دادهاند. ما دنبال این هستیم در فاز سوم اثربخشی واکسن را ببینیم با توجه به نتایج فاز یک و دوم و پلتفرم واکسن که کنژوگه است اثربخشی خوب و مطلوبی را شاهد باشیم.
یک نگرانی دیگری که در چند ماه اخیر زیاد شده مربوط به احتمال فرار گونههای جهش یافته از واکسن است، چقدر اطمینان دارید که گونه بریتانیایی، هندی و آفریقای جنوبی کرونا از واکسن ایرانی فرار نمیکند؟
اگرچه جهشهای ویروس کرونا دغدغه جدی در کنترل کرونا محسوب میشود ولی خوشبختانه جهشها بطور جدی روی اثربخشی واکسنها تأثیر نداشتهاند. بالاخره ذات جهش این است که جزء کوچک ویروس را دچار تغییر میکند ولی لزوماً این گونه نیست که اثرات واکسن را از بین ببرد. اخیراً کشور کوبا گزارشهایی منتشر کرده که گویای این است خوشبختانه این واکسن را در برابر جهشهای شناخته شده مورد بررسی قرار دادند و مشاهده کردند واکسن در برابر جهشهای ویروس همچنان ایمنیزایی خودش را حفظ میکند.
بخش عمدهای از صحبتهای منتقدان متوجه این موضوع است که واکسن تولید داخل باید هر چه سریعتر وارد بازار شود و به دلیل پیکهای پیدر پی کرونا نمیتوانیم بیش از این منتظر تولید واکسن داخلی بمانیم به نظر شما واکسن تولید مشترک پاستور و کوبا چه زمانی وارد بازار میشود؟
چه برای این واکسن و چه هر واکسن دیگری برای رسیدن به حد هدفگذاری شده زمانبر خواهد بود برنامهریزی اول ما این است به زودی که خیلی دیر نخواهد بود ظرفیت تولید را از یک میلیون دوز در ماه شروع کنیم و بتدریج افزایش دهیم آن چیزی که هدف گذاری شده این است که بتوانیم ظرفیت تولید واکسن را در پاییز امسال به 6 تا 7 میلیون دوز برسانیم این هدفگذاری است اینکه چقدر محقق شود نیاز به حمایت دارد البته حمایتها تا به امروز بوده و امیدواریم مستمر شود.
بامداد خونین مسجدالاقصی
بنفشه غلامی/ در ادامه درگیریها در شهر قدس، روز گذشته، نظامیان رژیم صهیونیستی به مناسبت جشن سالانه اشغالگری خود در قدس شریف، به فلسطینیانی که از روز جمعه در بیتالمقدس و خارج از مسجدالاقصی بهسر میبرند، حمله کردند و بیش از 305 نفر از آنان را زخمی کردند. به گفته جمعیت هلال احمر فلسطین، حال دستکم 80 نفر از آنان وخیم است. برخی منابع نیز از شهادت یک فلسطینی در این یورش خبر دادند. به گزارش سایت شبکه خبری «الجزیره»، نظامیان رژیم صهیونیستی در جدیدترین خشونتهای خود علیه مردم مظلوم فلسطین، صبح دیروز به سمت مسجدالاقصی یورش بردند و تلاش کردند با شلیک گلولههای پلاستیکی و گاز اشکآور و بمبهای صوتی، نمازگزاران فلسطینی را که برای اقامه نماز صبح در مسجدالاقصی حاضر شده بودند، متفرق کنند و فضا را برای راهپیمایی جوانان صهیونیست افراطی که قرار بود عصر دیروز در قدس شرقی حاضر شده و سالگرد اشغالگری خود در قدس را جشن بگیرند، فراهم آورند. عصر دیروز نیز رژیم صهیونیستی ضمن صدور مجوز راهپیمایی یهودیان مسیر این راهپیمایی را که از محله الشیخ جراح و شهرک قدیمی در قدس شرقی عبور خواهد کرد، تغییر نداد که موجب خشم فلسطینیان شد.
در نتیجه این یورش صدها نفر زخمی شدند که بنا بر اعلام هلال احمر فلسطین شمار این زخمیها تا بعد از ظهر دیروز به 305 نفر نیز رسید. در جریان این یورش شش روزنامه نگار فلسطینی نیز بدلیل گاز اشک آور مجروح شدند. یکی از آنها نیز مورد حمله باتوم به دستان صهیونیستها قرار گرفت. «نور مثور»، زن فلسطینی که برای عبادتهای ویژه ماه رمضان شب را در مسجدالاقصی به سر برده بود و از نخستین دقایق درگیریها شاهد حملات نظامیان اسرائیلی بود، میگوید: «تیراندازها در همان ابتدای یورش، به پشتبام مسجد رفتند و شروع به شلیک گلولههای پلاستیکی کردند. همزمان با آنها تعداد زیادی از نظامیان صهیونیست هم از جهات مختلف وارد صحن مسجد شده و به نمازگزاران و عبادتکنندگان حمله کردند. آنها با باتوم نه فقط به فلسطینیان که به پرستاران اورژانسهایی که در محل حاضر شدند هم حمله کردند.» نظامیان رژیم صهیونیستی با وجود این حملات نتوانستند مقاومت فلسطینیان را بشکنند، و ظهر دیروز پس از 4 ساعت درگیری شدید با فلسطینیان، مسجدالاقصی را ترک کردند و فلسطینیان نیز به صحن این مسجد بازگشتند.
پیش از حملات صبح دیروز جمعیت هلال احمر فلسطین خبر داده بود، دردرگیریهای جمعه تا پایان روز یکشنبه 570 فلسطینی زخمی شدند که با احتساب آمار دیروز شمار آنها به 848 نفر رسید. یکشنبه شب همچنین یونیسف در آماری خبر داده بود، دردرگیریهای جمعه تا یکشنبه 29 کودک فلسطینی زخمی شدند.
واکنشهای داخلی و جهانی
به گزارش خبرگزاری «رویترز»، تداوم درگیریها در شهر قدس که از روز جمعه آغاز شده و ناظران نقطه پایانی بر آن نمیبینند، باعث نگرانیهای بینالمللی و انتقادهای جهانی از رژیم صهیونیستی شده است. پیش از حملات دیروز «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی امریکا روز یکشنبه مراتب نگرانی جدی امریکا از اوضاع بیتالمقدس را اعلام کرد. «آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل نیز مراتب نگرانی خود را از وضعیت فلسطینیان اعلام داشت. «عمران خان»، نخستوزیر پاکستان هم در توئیتی نوشت: «بار دیگر بر حمایت از مردم فلسطین تأکید کرده و از جامعه بینالمللی میخواهیم برای محافظت از حقوق مشروع آنان اقدام کنند.»
در همین حال اتحادیه عرب اعلام کرد، امروز (سهشنبه) نشستی در سطح وزرای خارجه کشورهای عضو این اتحادیه برگزار میکند تا به مسائل روز فلسطینیان پرداخته شود. پیشتر بنا بود این نشست در سطح نمایندگان برگزار شود که به درخواست فلسطین سطح آن به وزرای خارجه افزایش یافت. پارلمان عربی هم اعلام کرد، روز چهارشنبه نشستی فوقالعاده برگزار و اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی در قدس را بررسی خواهد کرد. این در حالی است که همزمان مصر و اردن نیز که دارای روابط دیپلماتیک با تلآویو هستند، اقدام به احضار سفیر و کاردار این رژیم در قاهره و امان به منظور ادای توضیح درباره خشونتهای اخیر کردند. در داخل فلسطین نیز «مصطفی برغوثی»، دبیر کل جنبش ابتکار ملی فلسطین، یورش نظامیان صهیونیست را عملی جنایتکارانه توصیف کرد و گفت: «شوکهآورترین اقدام آنها حملهای بود که به کادر درمان حاضر در مسجدالاقصی کردند. این سندی دیگر از رفتار نژادپرستانه آنان است.» به گزارش خبرگزاری «فرانس پرس»، «ایمن عوده»، نماینده عرب کنست نیز در نشستی خبری علت خشونتهای اخیر رژیم صهیونیستی را سیاستهای تبعیضآمیز این رژیم در قبال فلسطینیان دانست. جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس نیزبا تاکید بر اینکه حمله به مسجد الاقصی یک جنگ دینی است، اعلام کرد که دشمن صهیونیستی بهای سنگینی را خواهد پرداخت. این در حالی است که قرار بود، دیشب شورای امنیت سازمان ملل در نشستی به موضوع قدس و حوادث اخیر آن بپردازد. این نشست در حالی برگزار شد که پیش از آن قیس سعید، رئیس جمهوری تونس در تماسی تلفنی با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین رخدادهای اخیر و تحولات در شهر اشغالی قدس را مورد بررسی قرار داد و بر ایستادگی تونس در کنار مردم فلسطین برای دستیابی به حقوق مشروع خود جهت آزادی و استقلال در کشوری با پایتختی قدس شریف تأکید کرد.
در نتیجه این یورش صدها نفر زخمی شدند که بنا بر اعلام هلال احمر فلسطین شمار این زخمیها تا بعد از ظهر دیروز به 305 نفر نیز رسید. در جریان این یورش شش روزنامه نگار فلسطینی نیز بدلیل گاز اشک آور مجروح شدند. یکی از آنها نیز مورد حمله باتوم به دستان صهیونیستها قرار گرفت. «نور مثور»، زن فلسطینی که برای عبادتهای ویژه ماه رمضان شب را در مسجدالاقصی به سر برده بود و از نخستین دقایق درگیریها شاهد حملات نظامیان اسرائیلی بود، میگوید: «تیراندازها در همان ابتدای یورش، به پشتبام مسجد رفتند و شروع به شلیک گلولههای پلاستیکی کردند. همزمان با آنها تعداد زیادی از نظامیان صهیونیست هم از جهات مختلف وارد صحن مسجد شده و به نمازگزاران و عبادتکنندگان حمله کردند. آنها با باتوم نه فقط به فلسطینیان که به پرستاران اورژانسهایی که در محل حاضر شدند هم حمله کردند.» نظامیان رژیم صهیونیستی با وجود این حملات نتوانستند مقاومت فلسطینیان را بشکنند، و ظهر دیروز پس از 4 ساعت درگیری شدید با فلسطینیان، مسجدالاقصی را ترک کردند و فلسطینیان نیز به صحن این مسجد بازگشتند.
پیش از حملات صبح دیروز جمعیت هلال احمر فلسطین خبر داده بود، دردرگیریهای جمعه تا پایان روز یکشنبه 570 فلسطینی زخمی شدند که با احتساب آمار دیروز شمار آنها به 848 نفر رسید. یکشنبه شب همچنین یونیسف در آماری خبر داده بود، دردرگیریهای جمعه تا یکشنبه 29 کودک فلسطینی زخمی شدند.
واکنشهای داخلی و جهانی
به گزارش خبرگزاری «رویترز»، تداوم درگیریها در شهر قدس که از روز جمعه آغاز شده و ناظران نقطه پایانی بر آن نمیبینند، باعث نگرانیهای بینالمللی و انتقادهای جهانی از رژیم صهیونیستی شده است. پیش از حملات دیروز «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی امریکا روز یکشنبه مراتب نگرانی جدی امریکا از اوضاع بیتالمقدس را اعلام کرد. «آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل نیز مراتب نگرانی خود را از وضعیت فلسطینیان اعلام داشت. «عمران خان»، نخستوزیر پاکستان هم در توئیتی نوشت: «بار دیگر بر حمایت از مردم فلسطین تأکید کرده و از جامعه بینالمللی میخواهیم برای محافظت از حقوق مشروع آنان اقدام کنند.»
در همین حال اتحادیه عرب اعلام کرد، امروز (سهشنبه) نشستی در سطح وزرای خارجه کشورهای عضو این اتحادیه برگزار میکند تا به مسائل روز فلسطینیان پرداخته شود. پیشتر بنا بود این نشست در سطح نمایندگان برگزار شود که به درخواست فلسطین سطح آن به وزرای خارجه افزایش یافت. پارلمان عربی هم اعلام کرد، روز چهارشنبه نشستی فوقالعاده برگزار و اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی در قدس را بررسی خواهد کرد. این در حالی است که همزمان مصر و اردن نیز که دارای روابط دیپلماتیک با تلآویو هستند، اقدام به احضار سفیر و کاردار این رژیم در قاهره و امان به منظور ادای توضیح درباره خشونتهای اخیر کردند. در داخل فلسطین نیز «مصطفی برغوثی»، دبیر کل جنبش ابتکار ملی فلسطین، یورش نظامیان صهیونیست را عملی جنایتکارانه توصیف کرد و گفت: «شوکهآورترین اقدام آنها حملهای بود که به کادر درمان حاضر در مسجدالاقصی کردند. این سندی دیگر از رفتار نژادپرستانه آنان است.» به گزارش خبرگزاری «فرانس پرس»، «ایمن عوده»، نماینده عرب کنست نیز در نشستی خبری علت خشونتهای اخیر رژیم صهیونیستی را سیاستهای تبعیضآمیز این رژیم در قبال فلسطینیان دانست. جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس نیزبا تاکید بر اینکه حمله به مسجد الاقصی یک جنگ دینی است، اعلام کرد که دشمن صهیونیستی بهای سنگینی را خواهد پرداخت. این در حالی است که قرار بود، دیشب شورای امنیت سازمان ملل در نشستی به موضوع قدس و حوادث اخیر آن بپردازد. این نشست در حالی برگزار شد که پیش از آن قیس سعید، رئیس جمهوری تونس در تماسی تلفنی با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین رخدادهای اخیر و تحولات در شهر اشغالی قدس را مورد بررسی قرار داد و بر ایستادگی تونس در کنار مردم فلسطین برای دستیابی به حقوق مشروع خود جهت آزادی و استقلال در کشوری با پایتختی قدس شریف تأکید کرد.
تأیید مذاکرات ایران و عربستان
سخنگوی وزارت امور خارجه روند مذاکرات برجام در وین را رو به پیشرفت توصیف کرد. سعید خطیبزاده درباره این گفتوگوها گفت: امریکا در چارچوب تعهداتش بخش عمدهای از آن چیزی را که باید انجام دهد و ما برای امریکا قطعاً لازم، ضروری و الزامآور میدانیم، تا امروز قبول کرده است. آن بخشی را که قبول نکرده اعلام کردهایم همه مواردی که در لیست جمهوری اسلامی ایران است از نظر ما تحریمهایی است که برای از بین بردن برجام و از بین بردن انتفاع ایران از برجام بوده است. لذا فارغ از اینکه بخشی، گروهی و بعضی از اشخاص و برچسبهای مختلف باشد، نظر خود را قطعی گفتهایم و همچنان با جدیت آن را دنبال میکنیم.
سخنگوی وزارت خارجه بیان کرد: پنهان و پوشیده نیست که اختلافات جدی در این حوزه داریم. هم با کمیسیون مشترک برجام در حال گفتوگو هستیم و هم تهران در حال بررسی این موضوع است. گزارشها در تهران بررسی میشود و هر روز مواضع به اطلاع تیم مذاکراتی میرسد و آنها کارها را پیگیری میکنند. وی گفت: انتظار ما این است دستورالعملهایی که در تهران صادر میشود، دوستان به عنوان چارچوب عمل تیم مذاکراتی در وین به آن توجه کنند.
احتمال تمدید مذاکرات
خطیبزاده درباره اظهارات عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه درباره احتمال تمدید توافق با آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخصوص بازرسیها از تأسیسات هستهای ایران گفت: آنچه آقای عراقچی گفتند این است که قانون مجلس الزامآور است و توافقی که بین ایران و آژانس برای ۲۱ مه بوده همه از آن مطلع هستند و طبیعی است که ما عجلهای برای به سرانجام رساندن گفتوگوهای وین نداریم و ضمن اینکه اجازه نخواهیم داد که این گفتوگوها فرسایشی شود. ایشان نکتهای که در آن مصاحبه گفت این است که یکی از انتخابها بعد از ۲۱ مه میتواند این باشد که با همکاری دو طرف در صورتی که مسیر درست در گفتوگوها ادامه داشته باشد و تهران هم با این موضوع موافقت داشته باشد، این است که این توافق به نوعی تمدید شود. وی یادآور شد: طبیعی است که تیم مذاکره کننده تصمیمگیر نیست و تصمیمات همه در تهران اتخاذ میشود.
هیچ منبع آگاهی نداریم
سخنگوی وزارت خارجه همچنین درباره انتشار برخی اخبار به نقل از منابع آگاه از سوی برخی رسانهها و اینکه بهنظر میرسد آنها به دنبال سنگاندازی هستند، گفت: وزارت امور خارجه بهخاطر جایگاه حرفهای خود در مسائل داخلی کمتر دخالت میکند و معروف است به صبر و شکیبایی در قبال اینگونه مسائل. وی تصریح کرد: ما در وزارت امور خارجه هیچ منبع آگاهی نداریم و هرگونه منبع آگاهی با هر نیتی که استفاده شود، قطعاً و یقیناً همه رسانهها بدانند وزارت امور خارجه نیست و ما در وزارت خارجه مواضع مان صریح و نشاندار است و این را در رفتار حرفهای وزارت خارجه در سالیان گذشته همواره دیدهاند.
برجام پلاس و برجام ماینس را نمیپذیریم
خطیبزاده همچنین درباره تحریمهایی که باید برداشته شود نیز گفت: آنچه باید تعلیق یا برداشته شود، در برجام آورده شده است. ما مذاکره مجددی برای متن جدیدی در برجام نداریم. ما برجام پلاس و برجام ماینس را نمیپذیریم. آنچه در برجام نوشته و یک بار مذاکره شده همان مسیری است که با قاطعیت در گفتوگوهای وین پیگیری کردیم و طبیعی است تمام اختلافات ما برای انطباق اقدامات امریکا در رفع مؤثر همه تحریمهاست نه رفع تحریمها روی کاغذ.
او ادامه داد: اینکه دولت امریکا در سیاست داخلی خود از چه مسیری رفع مؤثر تحریمها را انجام میدهد، موضوع ما نیست. موضوع ما این است که باید رفع مؤثر تحریمها را ببینیم و راستیآزمایی کنیم و بعد آن وقت ما اقدامات جبرانی خود را متوقف خواهیم کرد. آنچه در برجام آمده نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم معیار ما برای گفتوگوهاست.
یادداشت اعتراضی ایران به سفارت عراق
سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین حمله به کنسولگری ایران در عراق را تأیید و آن را محکوم کرد. سعید خطیبزاده در نشست خبری با نمایندگان رسانهها که به صورت مجازی برگزار شد، درباره اقدام یکشنبه شب گذشته در تعرض به سرکنسولگری ایران در کربلا گفت: متأسفانه عدهای تعرضی به سرکنسولگری ایران در کربلا داشتند که از همان ابتدا با مراجع ذیربط در عراق توسط سرکنسولگری و همچنین سفارت ایران در بغداد ارتباط گرفته شد و نیروهای امنیتی و پلیس با عدهای که به صورت ناشناس تعرض کرده بودند، برخورد کردند.
این دیپلمات ارشد ایرانی افزود: جمهوری اسلامی ایران تعرض به اماکن دیپلماتیک خود در عراق را شدیداً محکوم میکند و در چارچوب کنوانسیون ۱۹۶۱ امیدوار است دولت عراق به تعهداتش در حفاظت و صیانت از اماکن دیپلماتیک ایران با کمال دقت عمل کند. سخنگوی دستگاه دیپلماسی همچنین گفت: وزارت امور خارجه یکشنبه شب یادداشت اعتراضی را به سفارت عراق در تهران تسلیم کرد و انتظار ما از دولت عراق این است که به وظایفش به نحو احسن عمل کند.
گفتنی است یکشنبه شب تعدادی از افراد ناشناس با تجمع در مقابل کنسولگری ایران در شهر کربلا، به سمت این ساختمان مواد آتشزا پرتاب کردند که بخشی از دیوار کنسولگری آتش گرفت. یک منبع امنیتی در اینباره گفت که گروهی از افراد تلاش داشتند ساختمان کنسولگری ایران را در کربلا محاصره کنند که نیروهای امنیتی وارد عمل شده و تجمعکنندگان را متفرق کردند. برخی منابع نیز از تیراندازی نیروهای امنیتی خبر دادند. مدیرکل تشریفات وزارت امور خارجه در پی این اقدام در ملاقات سفیر عراق در تهران، اقدام انجام شده علیه نمایندگی ایران در کربلا را محکوم کرد. او در این ملاقات، خواستار حفظ تدابیر و تمهیدات امنیتی از سوی جهات ذیربط دولت عراق برای محافظت از اماکن دیپلماتیک ایران به موجب کنوانسیون ۱۹۶۳ وین شد. سفیر عراق نیز در این ملاقات گفت: دولت عراق به عنوان دولت پذیرنده درخصوص تضمین امنیت و ایمنی اماکن نمایندگیها متعهد است.
نگران برخی تحولات در افغانستان هستیم
سخنگوی وزارت خارجه تحولات جاری در افغانستان را نگران کننده توصیف کرد و درباره اهداف دور جدید حملات تروریستی نیز گفت: اتفاقات افغانستان را از نزدیک پیگیری میکنیم و نگران برخی از این تحولات هستیم. ضمن تسلیت به خانوادههای قربانیان این حمله وحشیانه به این مدرسه و همدردی با مردم و دولت افغانستان، فکر میکنیم زمان آن رسیده که از فضای برادری استفاده شود و در مقابل این تفکر افراطی و گروههای داعشی و تکفیری همه متحد شوند و به صورت یکپارچه عمل کنند.
وی افزود: برای افغانستان آیندهای آباد، آزاد و باثبات آرزومندیم که تنها از مسیر گفتوگوهای اصیل بین گروههای افغانستانی و دولت افغانستان رخ میدهد. دولت ایران هم همواره آماده بوده که این گفتوگوها را تسهیل کند و هر کمکی که در اجرایی شدن این روند اصیل ممکن است، فراهم کند. امیدواریم شاهد روزهای بهتری در افغانستان باشیم.
تأیید مذاکرات ایران و عربستان
سخنگوی وزارت خارجه درباره اظهارات یکی از مقامات سعودی و تأیید مذاکرات ایران و عربستان نیز بیان کرد: هدف گفتوگوها هم دوجانبه و هم منطقهای بوده است. ما همواره از این گفتوگوها در هر شکل و سطحی استقبال کردیم و سیاست جدید ما نیست ولی اجازه دهید منتظر بمانیم و نتیجه گفتوگوها را ببینیم و براساس نتایج قضاوت کنیم. شاید الان زود باشد درباره جزئیات مذاکرات و گفتوگوها صحبت کنیم. وی در پاسخ به سؤال دیگری درباره مذاکرات ایران و عربستان و تداوم آن بیان کرد: هدف این گفتوگوها هم مسائل دوجانبه و هم منطقهای است و درباره جزئیات آن در فضای عمومی صحبت نمیشود. باید منتظر نتیجه باشیم.
سخنگوی وزارت خارجه بیان کرد: پنهان و پوشیده نیست که اختلافات جدی در این حوزه داریم. هم با کمیسیون مشترک برجام در حال گفتوگو هستیم و هم تهران در حال بررسی این موضوع است. گزارشها در تهران بررسی میشود و هر روز مواضع به اطلاع تیم مذاکراتی میرسد و آنها کارها را پیگیری میکنند. وی گفت: انتظار ما این است دستورالعملهایی که در تهران صادر میشود، دوستان به عنوان چارچوب عمل تیم مذاکراتی در وین به آن توجه کنند.
احتمال تمدید مذاکرات
خطیبزاده درباره اظهارات عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه درباره احتمال تمدید توافق با آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخصوص بازرسیها از تأسیسات هستهای ایران گفت: آنچه آقای عراقچی گفتند این است که قانون مجلس الزامآور است و توافقی که بین ایران و آژانس برای ۲۱ مه بوده همه از آن مطلع هستند و طبیعی است که ما عجلهای برای به سرانجام رساندن گفتوگوهای وین نداریم و ضمن اینکه اجازه نخواهیم داد که این گفتوگوها فرسایشی شود. ایشان نکتهای که در آن مصاحبه گفت این است که یکی از انتخابها بعد از ۲۱ مه میتواند این باشد که با همکاری دو طرف در صورتی که مسیر درست در گفتوگوها ادامه داشته باشد و تهران هم با این موضوع موافقت داشته باشد، این است که این توافق به نوعی تمدید شود. وی یادآور شد: طبیعی است که تیم مذاکره کننده تصمیمگیر نیست و تصمیمات همه در تهران اتخاذ میشود.
هیچ منبع آگاهی نداریم
سخنگوی وزارت خارجه همچنین درباره انتشار برخی اخبار به نقل از منابع آگاه از سوی برخی رسانهها و اینکه بهنظر میرسد آنها به دنبال سنگاندازی هستند، گفت: وزارت امور خارجه بهخاطر جایگاه حرفهای خود در مسائل داخلی کمتر دخالت میکند و معروف است به صبر و شکیبایی در قبال اینگونه مسائل. وی تصریح کرد: ما در وزارت امور خارجه هیچ منبع آگاهی نداریم و هرگونه منبع آگاهی با هر نیتی که استفاده شود، قطعاً و یقیناً همه رسانهها بدانند وزارت امور خارجه نیست و ما در وزارت خارجه مواضع مان صریح و نشاندار است و این را در رفتار حرفهای وزارت خارجه در سالیان گذشته همواره دیدهاند.
برجام پلاس و برجام ماینس را نمیپذیریم
خطیبزاده همچنین درباره تحریمهایی که باید برداشته شود نیز گفت: آنچه باید تعلیق یا برداشته شود، در برجام آورده شده است. ما مذاکره مجددی برای متن جدیدی در برجام نداریم. ما برجام پلاس و برجام ماینس را نمیپذیریم. آنچه در برجام نوشته و یک بار مذاکره شده همان مسیری است که با قاطعیت در گفتوگوهای وین پیگیری کردیم و طبیعی است تمام اختلافات ما برای انطباق اقدامات امریکا در رفع مؤثر همه تحریمهاست نه رفع تحریمها روی کاغذ.
او ادامه داد: اینکه دولت امریکا در سیاست داخلی خود از چه مسیری رفع مؤثر تحریمها را انجام میدهد، موضوع ما نیست. موضوع ما این است که باید رفع مؤثر تحریمها را ببینیم و راستیآزمایی کنیم و بعد آن وقت ما اقدامات جبرانی خود را متوقف خواهیم کرد. آنچه در برجام آمده نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم معیار ما برای گفتوگوهاست.
یادداشت اعتراضی ایران به سفارت عراق
سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین حمله به کنسولگری ایران در عراق را تأیید و آن را محکوم کرد. سعید خطیبزاده در نشست خبری با نمایندگان رسانهها که به صورت مجازی برگزار شد، درباره اقدام یکشنبه شب گذشته در تعرض به سرکنسولگری ایران در کربلا گفت: متأسفانه عدهای تعرضی به سرکنسولگری ایران در کربلا داشتند که از همان ابتدا با مراجع ذیربط در عراق توسط سرکنسولگری و همچنین سفارت ایران در بغداد ارتباط گرفته شد و نیروهای امنیتی و پلیس با عدهای که به صورت ناشناس تعرض کرده بودند، برخورد کردند.
این دیپلمات ارشد ایرانی افزود: جمهوری اسلامی ایران تعرض به اماکن دیپلماتیک خود در عراق را شدیداً محکوم میکند و در چارچوب کنوانسیون ۱۹۶۱ امیدوار است دولت عراق به تعهداتش در حفاظت و صیانت از اماکن دیپلماتیک ایران با کمال دقت عمل کند. سخنگوی دستگاه دیپلماسی همچنین گفت: وزارت امور خارجه یکشنبه شب یادداشت اعتراضی را به سفارت عراق در تهران تسلیم کرد و انتظار ما از دولت عراق این است که به وظایفش به نحو احسن عمل کند.
گفتنی است یکشنبه شب تعدادی از افراد ناشناس با تجمع در مقابل کنسولگری ایران در شهر کربلا، به سمت این ساختمان مواد آتشزا پرتاب کردند که بخشی از دیوار کنسولگری آتش گرفت. یک منبع امنیتی در اینباره گفت که گروهی از افراد تلاش داشتند ساختمان کنسولگری ایران را در کربلا محاصره کنند که نیروهای امنیتی وارد عمل شده و تجمعکنندگان را متفرق کردند. برخی منابع نیز از تیراندازی نیروهای امنیتی خبر دادند. مدیرکل تشریفات وزارت امور خارجه در پی این اقدام در ملاقات سفیر عراق در تهران، اقدام انجام شده علیه نمایندگی ایران در کربلا را محکوم کرد. او در این ملاقات، خواستار حفظ تدابیر و تمهیدات امنیتی از سوی جهات ذیربط دولت عراق برای محافظت از اماکن دیپلماتیک ایران به موجب کنوانسیون ۱۹۶۳ وین شد. سفیر عراق نیز در این ملاقات گفت: دولت عراق به عنوان دولت پذیرنده درخصوص تضمین امنیت و ایمنی اماکن نمایندگیها متعهد است.
نگران برخی تحولات در افغانستان هستیم
سخنگوی وزارت خارجه تحولات جاری در افغانستان را نگران کننده توصیف کرد و درباره اهداف دور جدید حملات تروریستی نیز گفت: اتفاقات افغانستان را از نزدیک پیگیری میکنیم و نگران برخی از این تحولات هستیم. ضمن تسلیت به خانوادههای قربانیان این حمله وحشیانه به این مدرسه و همدردی با مردم و دولت افغانستان، فکر میکنیم زمان آن رسیده که از فضای برادری استفاده شود و در مقابل این تفکر افراطی و گروههای داعشی و تکفیری همه متحد شوند و به صورت یکپارچه عمل کنند.
وی افزود: برای افغانستان آیندهای آباد، آزاد و باثبات آرزومندیم که تنها از مسیر گفتوگوهای اصیل بین گروههای افغانستانی و دولت افغانستان رخ میدهد. دولت ایران هم همواره آماده بوده که این گفتوگوها را تسهیل کند و هر کمکی که در اجرایی شدن این روند اصیل ممکن است، فراهم کند. امیدواریم شاهد روزهای بهتری در افغانستان باشیم.
تأیید مذاکرات ایران و عربستان
سخنگوی وزارت خارجه درباره اظهارات یکی از مقامات سعودی و تأیید مذاکرات ایران و عربستان نیز بیان کرد: هدف گفتوگوها هم دوجانبه و هم منطقهای بوده است. ما همواره از این گفتوگوها در هر شکل و سطحی استقبال کردیم و سیاست جدید ما نیست ولی اجازه دهید منتظر بمانیم و نتیجه گفتوگوها را ببینیم و براساس نتایج قضاوت کنیم. شاید الان زود باشد درباره جزئیات مذاکرات و گفتوگوها صحبت کنیم. وی در پاسخ به سؤال دیگری درباره مذاکرات ایران و عربستان و تداوم آن بیان کرد: هدف این گفتوگوها هم مسائل دوجانبه و هم منطقهای است و درباره جزئیات آن در فضای عمومی صحبت نمیشود. باید منتظر نتیجه باشیم.
گفتوگو با شهرام اقبالزاده، نویسنده، مترجم، منتقد ادبی و فعال اجتماعی:
از مطلقنگری در امان ماندم
مریم شهبازی
خبرنگار
هماهنگی قرار گفتوگو با اهالی ادبیات قدری متفاوت از سایر حوزههاست. همیشه نیازی نیست صبر کرد تا اثر تازهای روانه کتابفروشیها کنند؛ گاهی مرور زندگی و مسیری که پیمودهاند خود در حکم یک کتاب است. حداقل درباره چهرههایی نظیر «شهرام اقبال زاده»که اینچنین است؛ نویسنده و مترجم پیشکسوتی که او را تنها به فعالیتهای ادبی و حتی مسئولیتهای اجرایی و مدیریتیاش در حوزه نشر و تشکلهای ادبی نمیشناسیم. سالهاست بهعنوان فعال اجتماعی نیز دغدغههایی همچون مسائل زیستمحیطی را دنبال میکند و البته سابقه برپایی کارگاههای آموزشی مختلفی را برای شورای کتاب کودک و برگزاری دورههایی هم به دعوت آموزش و پرورش برای بازآموزی آموزگاران ادبیات فارسی، آموزش نقد جامعهشناختی به مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و... دارد. سردبیری ویژهنامه «ادبیات کودک و ادبیات شفاهی»، عضویت در هیأت تحریریه کتاب ماه کودک و نوجوان و همکاری با نشریات تخصصی ادبی- فرهنگی هم از دیگر فعالیتهای مطبوعاتیاش هستند. «گزیده مقالات و داستانهای عامهپسند» و «یاد مهرگان، یادداشتهایی درباره نادر ابراهیمی» از آثار تألیفی و «بینظمی نوین جهانی» نوشته «تزوتان تودورف»، «فوت و فن بازنگری و ویرایش رمان»، نوشته «جیمز اسکات بل» هم از ترجمههای او هستند. در گپ و گفت امروزمان بخشهایی از فراز و نشیبهای زندگیاش را میخوانید. پسربچه فراری از مدرسه که به لطف حافظه خدادادیاش بیآنکه زحمتی متحمل شود در زمره دانشآموزان ممتاز بود هرچند که حالا در شصتوهفت سالگی تأکید دارد که شیمیدرمانی دشوار گذشته و ابتلا به کرونا بخشی از آن را ربوده است.
گفتوگو را از سالهای ابتدایی زندگیتان در کرمانشاه آغاز کنیم و تأثیری که خانواده در شکلگیری علایق شما بهجای گذاشته است.
بخشی از کودکیام در کرمانشاه، زادگاهم سپری شد. روشن است که خانواده در شکلگیری علاقهام به مطالعه نقش داشته است. والدین من از طایفه بیگوندها و به قول قدیمیها خان بودند و اهمیت زیادی برای تحصیل قائل بودند، حتی پدربزرگ من آنقدر برای آموزش زبان فرانسه عموی بزرگ نادیدهام اهمیت قائل بود که از کرمانشاه معلم فرانسه گرفته بود تا به روستای اجدادیمان بیاید، البته پدر و مادرم هیچیک زبان خارجی بلد نبودند اما اهل مطالعه بودند. پدرم مشترک روزنامهها و مجلههای آن دوران بود و کیهان و اطلاعات از روزنامههای همیشگی و «خواندنیها» و ماهنامه «شکار و طبیعت» که اسکندر فیروز صاحبامتیاز آن بود و پنجشنبه هم هفتهنامه طنز توفیق، همگی برای پدرم میآمدند. عاشق توفیق بودم و دور از چشم پدر میخواندم و لذت میبردم اما نشریاتی ازجمله کیهان بچهها و اطلاعات کودکان از طریق برادر بزرگترم حسین به دست ما میرسید. مادرم البته اطلاعات بانوان و زن روز میخواند که بر سر دوراهیاش را دوست داشتم. بزرگ که شدم فهمیدم از مجلات زرد بوده.
مجله توفیق را که میخواندید چندساله بودید؟
10 ساله، البته مجله نبود، بیشتر به روزنامهها شباهت داشت. کیهان ورزشی هم به لطف برادرم هر هفته در دسترس بود؛ علاقهمندی به ورزش هم در بین پسرها واگیر داشت. به همین خاطر عاشق کیهان ورزشی و گزارشهای رادیویی زندهیاد استاد عطا بهمنش درباره فوتبال و کشتی بودیم. کیهان ورزشی ستونی داشت با عنوان «اگر از ما میپرسید» که پاسخ سؤالات آن گاهی با کنایههای طنزآمیز و نقد سیاسی همراه میشد که در شکلگیری نگاه اجتماعیام مؤثر بود. نوشتههایی مانند آثار دکتر داریوش اسداللهی و کاظم گیلانپور و همکارانشان خیلی گیرا بودند.
چطور به ادبیات علاقهمند شدید؟
خانهمان پررفتوآمد بود و از همین بابت هم پستویی مخصوص نگهداری آذوقههای زمستانی داشتیم. در پستو همیشه قفل بود که یکی از دلایل آن به ما بچهها و شیطنتهایمان بازمیگشت؛ اما آنجا فقط محل نگهداری مواد خوراکی نبود. یک یخدان چوبی هم درگوشه پستو نگهداری میشد که مال پدرم بود. پدرم مردی مقتدر و برای من پرهیبت بود که بسیار از او حساب میبردم. با اینهمه هرازگاهی از مادرم درباره محتویات صندوق میپرسیدم و هر بار هم جوابی تکراری میشنیدم؛ اینکه به شما ربطی ندارد! یکی از روزها که بین کلاسها به خانه بازگشتم، دیدم هم در پستو و هم یخدان چوبی باز است؛ آن موقع مدارس دوشیفته بود، بین این دو نوبت برای یکساعت به خانه بازمیگشتیم تا ناهار بخوریم و بعد سریع برگردیم مدرسه. خیلی گرسنه بودم اما دقت کردم که مادرم نباشد. رفتم قدری کشمش و بادام بردارم، شوق کشف راز یخدان چوبی بدون قفل، مانع شد و یکسره رفتم و کنجکاوانه درش را باز کردم، لبالب از کتاب بود. آنقدر مبهوت کشف تازهام بودم که حتی فراموش کردم سراغ خوراکیها بروم. بسرعت چند کتاب برداشتم که هنوز هم آنها را به یاد دارم، دو کتاب محمد مسعود، که بعد فهمیدم مدیرمسئول «مرد امروز» بوده؛ «تفریحات شب» و «در تلاش معاش». دو کتاب فلسفی هم از «آندره کرسون»، به ترجمه کاظم عمادی برداشتم. در صفحه نخست یکی از آنها چنین مضمونی نوشته شده بود: «تقدیم به همه رهروان آزادی و عدالت.» با اینکه 10 سال بیشتر نداشتم فهمیدم که کتابها مهم و ممنوعه هستند؛ به همین خاطر بارها گفتهام و بازهم میگویم که بچهها را باید جدی گرفت. زندهیاد خانم توران میرهادی بخوبی این نکته را شرح دادهاند. اتاق بزرگترین برادرم، داداش مظفر، که چند سال پیش فوت شد، طبقه بالا بود؛ جایی که کسی نمیرفت. کتابها را بردم و با حالت دوگانه اشتیاق و اضطراب شروع به خواندن کردم.
پس ورود جدیتان به دنیای کتابخوانها از آن صندوقچه ممنوعه شروع شد!
بله، با همان کتابهای ممنوعه پدر عاشق کتابخوانی شدم، البته شرایط حاکم بر خانه پیشتر زمینه علاقهمندیام را فراهم کرده بود. پدرم با اینکه روزنامهخوان بود و اخبار گوش میکرد، هرگز در خانواده از سیاست صحبت نمیکرد اما رفتوآمد به خانهمان زیاد بود، یکی از دوستان نزدیک پدرم به نام علیمحمد خان خزاعی، که پس از سقوط رضاشاه، کتابی به نام «راه سعادت ایران» نوشته بود، جلد سخت آبی داشت که در میان همان یخدان چوبی آن را دیدم. زیاد به خانه ما میآمد، گاهی بحثی سیاسی پیش میکشید. من هم کنجکاوانه و با دقت گوش میدادم تا سر از صحبتهای علیمحمد خان و دیگر میهمانها دربیاورم. نام خیلی از سیاسیون آن دوره ایران و کشورهای دیگر را نخستین مرتبه در همین جمع دوستان پدرم شنیدم. خواندنیها در آن زمان یک مجله سیاسی بود که من تحت تأثیر این شرایط باعلاقه تمام صفحات آن را میگشتم و تیترها و سوتیترها و عکسها را با دقت نگاه میکردم. جلد قرمزرنگ و کادربندی و به قول امروزه، گرافیک آن نشان از جدیت و هیأت بزرگسالانه آن داشت.
البته مجله توفیق هم که پیشتر به آن اشاره کردید بهرغم قالب طنز، برخوردار از زمینههای اجتماعی- سیاسی بوده!
بله و ریشه علاقهمندیام که در کنار ادبیات به مسائل سیاسی و اجتماعی دارم به همان سالهای کودکی، فضای خانواده و آن رفتوآمدها و سرزدن گاهبهگاه به خانه یکی از داییهای پرشمارم و نشریاتی برمیگردد که پدرم میخواند. پس از سفر به تهران، در دوره دوم دبیرستان، به لطف کتابهای یکی از برادرانم که در دوره نوجوانی من وارد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شده بود، کتابهای جامعهشناسی و فلسفی و البته شعر نو هم میخواندم.
کی به تهران آمدید؟
سال ۱۳۴۵. ششم دبستان را که تمام کردم، مادرم پیش از آن، با ارث پدری، خانه سهطبقهای در میدان فوزیه، خیابان اقبال، کوچه تجریشی خریده بود.
پیشتر گفته بودید که ثبتنام تان در مدرسه زودتر از موعد بوده، مدیر مدرسه قبول نمیکرده که گویا با اعمالنفوذ پدرتان میپذیرد، مگر شغل پدرتان چه بوده؟
پدرم خان بود، باغدار و زمیندار. مقام رسمی نداشت اما بیشتر مدیرکلها، استاندار، شهردار و... از دوستان او بودند و به خانهمان رفتوآمد داشتند. اگر کسی مشکلی پیدا میکرد، نزد پدرم میآمد و او هم نامهای مینوشت که فلانی را همراهی کنید. به همین خاطر، تنها فرد ششساله مستمع آزاد کلاس اول دبستان هدایت بودم که مدیرش آقای پاکروش از دوستان پدرم بود و ناظم آن آقای رنجبر بود با چوب همیشه در دست، برادر بزرگتر زندهیاد محمد رنجبر کاپیتان تیم ملی فوتبال که بعد هم مربی آن شد.
از معلمانتان بهعنوان افرادی اثرگذار در مسیر علاقهمندیهایتان نامبردهاید؛ مدرسه در اینبین چه نقشی داشته؟
دبستان هدایت دولتی بود اما معلمانی فرهیخته داشت. آقای ایرج شکرچیان، ناظم مدرسهمان که خیلی سختگیر بود، فروشگاهی بهصورت تعاونی برای زنگ تفریح و با سرمایه خود ما دانشآموزان دایر کرده بود و مسئول فروش آن را روزانه و از بین بچهها انتخاب میکرد. آنقدر بر مبنای اعتماد این کار را شکل داده بود که هرگز کم و کسری در پول یا خوراکیها ایجاد نمیشد. با این کار نقش مهمی در ایجاد روحیه کار گروهی در دانشآموزان ایجاد کرد. بعد که معلم کلاس ششم شد، سر کلاس هم شیوه برخورد متفاوتی داشت. بینمان خیلی محبوب بود؛ محبوبیت همراه با اقتدار.
با مختصر شناختی از خانواده و فضایی که در آن متولد شدهاید میتوان ریشه فعالیتهای سیاسی- اجتماعیتان را یافت، اما نگفتید چطور به ادبیات روی آوردید!
نمیتوانم منکر تأثیر معلمان خوبی شوم که بخت بهرهمندی از حضور آنها را داشتهام. به مقطع چهارم ابتدایی که قدم گذاشتم چند معلم زن به مدرسهمان آمدند، از جمله خانم افتخاری، که معلم ورزش بود، هر معلمی غیبت میکرد، معلم ورزش جایگزین او میشد. یکی از همان دفعات که درس قرائت فارسی داشتیم و معلم سختگیرمان، زندهیاد آقای تاجبر نیامده بود، خانم افتخاری عوض روخوانی و پرسش از کتاب فارسی، پرسید بچهها کی میداند شعر نو چیست؟ ما هاج و واج همدیگر را نگاه میکردیم که مگر شعر لباس است که نو یا کهنه داشته باشد! با تعجب زیاد پرسید یعنی شاملو را نمیشناسید؟ پریا را نخوانده اید؟ باورش نمیشد چیزی درباره پریا، حتی از خانواده نشنیدهایم. از حفظ همه آن را خواند، هنوز طنین صدای او وقتی پریا را میخواند به خاطرم مانده. همانجا نهفقط کلمه به کلمه شعر در خاطرم ماند، بلکه عاشق شاملو شدم. گذشته از تأثیری که این معلم در پیگیری شعر بر من گذاشت، کتاب داستان هم به خانهمان راه پیدا میکرد؛ حسین، برادرم گاهی کتاب داستان میخرید. زمان دانشجویی خیلی از مجلهها و جُنگهای ادبی را میخرید و من با شوق کلمه به کلمهاش را میخواندم، اما کتاب درسی را تا شب امتحان نمیخواندم. به همین خاطر کتابهایی که در بچگی خواندم آثار بزرگسال پدرم بود. دانشگاه که رفتم، به یاری هزینه تحصیلی که گرفتم دیگر متکی به خرجی خانواده و کتاب اعضای خانواده نبودم؛ همه را کتاب فلسفه، شعر، ادبیات و... میخریدم و میخواندم.
چطور شد که برای تحصیلات دانشگاهی سراغ هیچکدام از این علاقهمندیها نرفتید و ادبیات انگلیسی خواندید؟
با اینکه از ما ۶ خواهر و برادر، چهار نفرمان دانشگاه تهران پذیرفته شدیم اما واقعیت این است که من همچنان از درس و کلاس بیزار بودم. از همان روزهای کودکی از اقتدار و جدیت پدرم بدم میآمد، چون از واهمه پدر درس خواندم و دانشگاه رفتم. برادر بزرگترم تنها کسی بود که ابتدا راهی سپاه دانش شد و بعد کنکور شرکت کرد و به مدرسه عالی بازرگانی رشت رفت؛ ازآنجاییکه تنها بود سال بعد به من گفت اجازهات را میگیرم تو هم بیا رشت. از خداخواسته قبول کردم تا از نگاه عبوس پدر دور شوم . آنجا دیگر خبری از اقتدار پدر نبود. عید به تهران بازگشتم، سال آخر دبیرستان بودم و باید برای امتحان معرفی شرکت میکردم تا بعد از آن تازه بتوانم در امتحانات نهایی شرکت کنم. پدرم کرمانشاه بود و سلطهای بر تصمیمگیریام نداشت. مادرم هم از دنیا رفته بود، هرچه برادرم گفت برگرد امتحان بده گوش ندادم تا برادرانم به بهانه سر زدن به داداش، مرا به قول نظامیها «تحتالحفظ» یک هفته مانده به امتحان نهایی به رشت بازگرداندند. مسئولان دلسوز دبیرستان ابوریحان رشت، خودشان براساس نمرات دو ثلث اول مرا به حوزه امتحان نهایی معرفی کرده بودند. فرم درخواست شرکت در کنکور را هم حسین برادرم پرکرد و فرستاد و با آسودگی خاطر به تهران برگشت. یک هفته را چکشی خواندم، درواقع فقط روخوانی کردم، تندخوانیام که گویی مادرزاد بود. آن سال کنکور را بر اساس پنج گروه تقسیمبندی کردند که زبان انگلیسی یکی از آنها بود. نمره انگلیسیام بیشتر اوقات بیست بود، به این دلیل در این گروه شرکت کردم. کنکور این گروه در دانشگاه پلیتکنیک برگزار شد؛ هنوز جزئیات آن روز، ریزبهریز به خاطرم مانده، حتی یادم هست که شلوار لی و پولیور سفید سه دکمه به تن و گیوه کردی کرمانشاهی به پا داشتم. چون بدون آمادگی شرکت کرده بودم خیلی اضطراب داشتم، از شدت عرق ورقهام خیس میشد و برای پرکردن ورقه دچار مشکل میشدم و این امر سرعتم را در اتمام برگهها کند میکرد. شب تب کردم و تا صبح کابوس دیدم. روز بعد ناامید به سمت کرمانشاه رفتم؛ جواب کنکور که آمد و پسرعمه بزرگم، خبر داد که شهرام قبول شدی! باورم نشد. آنقدر شوکه شده بودم که رو کردم به پدرم و گفتم دانشگاه تهران قبول شدم! پدرم بهجای تبریک گفت: «عیب نداره، عیب نداره.» لحن تعجبآمیزم طوری بود که فکر کرد ناراضی هستم؛ واقعاً باورم نمیشد، نفر بیست و یکم دانشگاه تهران و چهلم سراسری شده بودم.
شما دورهای قدم به دانشگاه تهران گذاشتید که چهرههای شاخصی در آن حضور داشتند! از آن سالها هم بگویید.
بله و برخی از همدورهایهای دانشگاهم حالا از چهرههای شاخص ادبیات و هنر هستند و اسم و رسمی پیدا کردند، از بین سال آخریها مصطفی رحماندوست در خاطرم هست، بهزاد غریبپور که ابتدا زبان میخواند و بعد دوباره کنکور شرکت کرد و به دانشکده هنرهای زیبا رفت. محمدرضا یوسفی تاریخ میخواند، مرتضی خسرونژاد دانشجوی روانشناسی بود، کمال بهروز کیا آلمانی میخواند. محمدقاسمزاده، ادبیات فارسی و فرزانه طاهری هم رشته من، اما یک سال پایینتر بود، اما کلاسهای مشترکی داشتیم، ازجمله با عنوان« مقدمهای بر ادبیات انگلیسی» که با دکتر داوران بود. زندهیاد داوران با زنده یاد گلشیری دوست بود و دو بار از او برای حضور در کلاسمان دعوت کرد؛ آشنایی فرزانه طاهری و گلشیری هم بههمان موقع بازمیگردد. فرزانه درسخوان بود اما من یا اتاق پینگپنگ یا کتابخانههای دانشجویی بودم که انواع کتابهای ادبی ، فلسفی ، اجتماعی و سیاسی در دسترس ما بود.
با این درس گریزی شما که حتی تا دانشگاه هم ادامه داشته چطور موجب تحسین استاد اسلامی ندوشن میشوید!
برخی درسها و استادها را آنقدر دوست داشتم که با اشتیاق و مرتب کلاس آنها را میرفتم. ازجمله «نقد ادبی و سخنسنجی» دکتر اسلامی ندوشن ؛ کلاس فوقالعادهای بود. خود استاد هم شخصیت آرام و ویژهای داشت. فضای آن زمان دانشگاهها بسیار سیاسی و چریکی بود، آنقدر که اگر استادی فقط به تدریس درس خودش اکتفا میکرد دانشجویان، آشکار و پنهان به او نقد وارد میکردند. اسلامی ندوشن سیاسی حرف نمیزد.اگر هم با اعتراض روبهرو میشد، چون معمولاً گفتهها فاقد دلایل علمی بود، با ملایمت دانشجویان را به تأمل و مطالعه بیشتر تشویق میکرد. یکبار در پاسخ دانشجوی چپگرایی پرشور گفت شما بدون مطالعه گسترده و خواندن آثار مارکس، فکر میکنید مارکسیست هستید، من هم جوانیام این گونه فکر میکردم و به حزب توده پیوستم. بعدها در سفر به فرانسه و مطالعه آثار مارکس تازه متوجه افکار او شدم، بیآنکه مارکسیست شوم. استاد اسلامی ندوشن از تصور اشتباه خود و همنسلانش گفت و تأکید کرد بهجای برخوردهای احساسی و برداشتهای سطحی به سراغ مطالعه عمیق آثار حداقل دو- سه نفر برویم. ماجرای این کلاس به پاییز سال ۵۴ بازمیگردد. آن زمان کتابهای مارکس ممنوع بود. بااینهمه، پیشنهاد کرد آثار مارکس، فروید و اینشتین را بخوانیم. برای هر یک از اینها هم دلیل آورد و تأکید کرد با شیشه شکستن گمان نکنید روشنفکری همهچیزدان و انقلابی شدهاید، بهجای برداشتهای کلیشهای از این یا آن اندیشه و چارچوبه کردن افکارتان، اندیشیدن را بیاموزید. بهتر است عوض نفی مطلق فروید از اندیشهاش سر درآورید. از سویی با مطالعه نظریه نسبیت از گرفتاری به دگماتیسم رها شوید. او مطالعه آثار این سه نفر را پیشنیاز درک دنیای مدرن میدانست.
چطور شد که هرگز سراغ سیاست نرفتید؟ بویژه در سالهای دانشجوییتان که این مباحث داغ بوده و تنها قشر روشنفکر و دانشگاهی را شامل نمیشده!
بااینکه هیچگاه نسبت به سیاست و مسائل اجتماعی بیتفاوت نبودهام، از همان ابتدا ترجیح میدادم بهجای دنبالهروی از جریانها بیشتر مطالعه کنم و شعر و رمان و نقد ادبی بخوانم و گاهی سینما و تئاتر بروم، حتی گاهی نمایشگاه نقاشی بروم، هرچند چندان از آثار آبستره سر درنمیآوردم. به همین دلیل از همان سالهای دانشجویی تا به امروز از همه جریانهای فرهنگی و فکری دوستان خوبی دارم و هرگز خودم را به قشر خاصی محدود نکردم. هم با بچه مذهبیها و انجمن اسلامی تعامل داشتم و هم به آن کتابخانههای دانشجویی که به چپیها تعلق داشت رفتوآمد داشتم. این در حالی است که اغلب جریانها و گروههای فکری دیگر اصلاً مراوده ندارند، من از این طریق از مطلقنگری در امان ماندم.
و پیشبینی استاد درباره شما چه بود؟
برای پایانترم قرار شد هرکدام از دانشجویان درباره کتابی که البته انتخاب آن برای همه ما آزاد بود نقدی بنویسیم که در نمرهمان اثر داشت؛ من که علاقهمند به «برتولت برشت» بودم سراغ هر چیزی رفتم که از برشت یا درباره او، یا مرتبط با آن دوران بود. درنهایت تحلیل تفصیلیام را با استفاده و استناد به چهل منبع مختلف نوشتم. روش تحقیقم براساس کتاب «آیین پژوهش» دکتر امیرحسین آریانپور بود، تنها چپگرای ایرانی که به نظریه فروید اهمیت میداد و کتاب «فرویدیسم: با اشاراتی به عرفان و ادبیات» را نوشته بود. چپهای ارتدوکس هنوز هم به فروید ناسزا میگویند.استاد اسلامی ندوشن که دید برای انجام تکلیفی دانشجویی به یک کتاب اکتفا نکردهام و چنین تلاشی به خرج دادهام تحت تأثیر قرار گرفت. بعد از مطالعه این مطلب مفصل گفت آینده درخشانی داری، همین حالا هم یک پژوهشگر هستی و روی «نقدی بر ترجمه برتولت برشت: بررسی اشعار و افکار» نوشت: «این نه یک تکلیف دانشجویی، که پژوهشی است محققانه و نشان از آینده درخشان نویسنده آن دارد.». هرچند بیهیچ فروتنی کاذبی میگویم، هنوز هم کاری درخور پیشبینی استاد انجام ندادهام و به پراکندهکاری و پراکندهگویی و پراکندهنویسی مشغولم و بیشتر درگیر کارهای عملی و فعالیتهای مدنی و کار نشر هستم. سال ۷۰ این تحقیق را به یکی از دوستان دادم، که برادر همسرش از نویسندگان بنام بود اما متأسفانه هرگز پس نیاورد و منتشر نکرد، پنج شش سال قبل هم از دنیا رفت. پیش از انقلاب هم ناشری آن را خوانده و گفته بود به فلانی بگویید به فکر انتشار آن نباشد، آن را جایی پنهان کند! چون برشت هنرمندی بشدت ضدفاشیسم بود و آن نوشته آکنده از واژههای فاشیسم و فاشیست بود.آن زمان دانشجویان در شعارهای خود مرگ بر شاه فاشیست سرمی دادند. فضای سنگینی بود. اثر از دست دادن آن یادگار جوانی و یادداشت استاد هنوز هم در ذهنم باقی است، چون نسخهای از آن را ندارم.
از کلاسهای استاد «اردوان داوران» و دعوتهای هراز چندی او از دیگر بزرگانی نظیر هوشنگ گلشیری هم بگویید.
داوران استاد پرشوری بود، رابطه خوبی با دانشجویان داشت. دعوت نویسندگان مطرح به کلاس درس، توسط دکتر داوران برای تشویق دانشجویان به نویسندگی بود. کلاسهای استاد زرینکوب هم در زمره علاقهمندیهای من بود.
حضور در کلاسهای این بزرگان چه تأثیری در آینده کاریتان داشت؟
طی سالهای دانشگاه از خرمن دانش استادانم، خوشههایی چیدهام که در کارم تأثیر داشتهاند. حضور در این کلاسها ازجمله بحث درباره ادبیات فارسی استاد مظاهر مصفا هم برایم جالب بود، دو واحد درسی صائب تبریزی را با همسرشان خانم دکتر کریمی با نمره الف گذراندم، ازقضا دخترشان که دکترای ادبیات فارسی دارد، همکار ما در شورای کتاب کودک است و از مدخل نویسهای فرهنگنامه کودکان و نوجوانان. زندهیاد استاد مصفا از دوستداران مصدق بود، هرچند به مسائل اجتماعی نمیپرداخت. آن زمان دانشجویان گلایه میکردند که استاد شما چرا اهل بحث سیاسی نیستید. او هم میگفت:«با کارها و هیجانات شما انقلاب نمیشود؛ بموقع خودش و به نحوی انقلاب رخ میدهد که همه را حیران کند. همینطور هم شد.» درس ادبیات مشروطهمان هم زمان کوتاهی با استاد شفیعی کدکنی بود، برای گذراندن دورهای در انگلستان بورسیه شد و رفت. رضا براهنی استاد گروه زبان بود، تاریخ هنر هم با دکتر سیمین دانشور داشتم که خیلی بیپروا درباره مسائل مختلف صحبت میکرد، آنقدر کلاسهای او محبوب بود که حتی از دانشکدههای فنی هم میآمدند و حاضر بودند کل ساعت را ایستاده سپری کنند. هرچند که هنوز هم معتقدم پرشورترین کلاس آن سالها، کلاس استاد داوران بود. نسل ما فرصت بیشتری برای مواجهه با نگاههای مختلف داشت؛ از همدورههای من چهرههای شاخصی به جامعه معرفی شد که بخشی از آن تحت تأثیر فضای آن سالها و بخش مهمی هم نشأت گرفته از تدریس چهرههای شاخص در فضای دانشگاهی است.
قدری هم از شرایط این روزها و تأثیری که محدودیتهای کرونایی بر روند کارهای خودتان داشته بگویید.
من فراتر از بحث محدودیتهای کرونایی مشکلات آن را حس کردم؛ سال گذشته به این بیماری مبتلا شدم که تا حد مرگ پیش رفتم و بشدت دستگاه گوارشم تا یک هفته به هم ریخت؛ آنهم در شرایطی که چند سال پیش جراحی سنگین روده داشتم و شیمیدرمانی دشواری را پشت سر گذاشته بودم. هنوز توان جسمیام را بازنیافتهام و مشغلههای کاری خیلی خستهام میکند، تمرکز ذهنی قبل را بههیچوجه ندارم.
و در آخر بگویید کتاب تازهای آماده انتشار دارید؟
چند کتاب تمامشده و نیمهکاره در دست دارم، یکی از آنها کتاب «چگونه داستان فانتزی و علمی-تخیلی بنویسیم» از «کرافورد کیلیان» که نیازمند بازبینی است. چند سال پیش «ترجمه برای کودکان» اثری از« ریتا اویتینن» بر اساس نظریه «میخائیل بختین»(باختین) گروهی ترجمه شد که کار فلسفی بسیار پیچیدهای بود، بنا به خواست حسین ابراهیمی بازبینی و بازترجمه آن را روزهای آخر بیماری و زندگیاش پذیرفتم و دلم نیامد نه بگویم، حالا هم به خاطر علاقهام به این نظریهپرداز ادبی و فیلسوف برجسته، چند فصل از کتاب بزرگسالی از «میخائیل بختین» هم ترجمه کردهام که عنوان فارسیاش« بختین در میانه فلسفه و جامعهشناسی» است. چند اثر نظری هم دوستان مرکز مطالعات دانشگاه شیراز به دبیری دکتر خسرونژاد در انتشارات مدرسه انجام دادهاند، که من ناظر مجموعه هستم که ۲ جلد از مباحث مهم درزمینه ادبیات کودک منتشرشده، بقیه هم در دست انتشار است. آقای حمیدرضا شاهآبادی در تسریع انتشار این آثار سنگ تمام گذاشتند.
علاقهای که با ادبیات بزرگسال شکل گرفت اما سر از حوزه کودک درآورد!
علاقهمندی شهرام اقبالزاده به مطالعه با کتابهای ممنوعه آن یخدان چوبی قدیمی پدر و آثار بزرگسال آغاز میشود؛ ماجرایی که مختصری از آن در گفتوگوی امروز آمده. بااینحال سالها بعد، او فعالیت تخصصی در حوزه ادبیات کودک را درپیش میگیرد. چرایی این انتخاب را میخوانید:
«اتفاقاً نه فقط من، بیشتر همدورهایهای من سمت ادبیات کودک رفتند؛ محمدرضا یوسفی، حسین ابراهیمی، کمال بهروز کیا و بهزاد غریبپور از آن جملهاند، جز فرزانه طاهری که کار بزرگسال ترجمه میکند. اوایل دهه ۷۰ به همراه چند تن از بچههای دهه ۵۰ دانشکده ادبیات تصمیم گرفتیم جمعی را شکل بدهیم. قرار شد هرماه یکمرتبه در رستوران یکی از هم دانشکدهایهای قدیمی، بیژن محمدی، که امیرآباد شمالی بود دورهم جمعشویم. در اولین دورهمیمان حسین ابراهیمی، بهروز غریبپور، محمدرضا یوسفی، مصطفی رحماندوست و من و چند نفر دیگر بودیم، آنجا بعضی دوستان گفتند شهرام چرا نوشتههایت را منتشر نمیکنی و یوسفی پیشنهاد کرد به شورای کتاب کودک بروم، گفتم من که چیز زیادی درباره ادبیات کودک نمیدانم.با اینهمه با او به شورا رفتم. همان جلسه نخست که بهنقد اختصاص داشت نظر دوستان حاضر در شورا جلب شد و مسعود ناصری با اصرار خواست که هر هفته در جلسات گروه نقد شرکت کنم.هنوز هم دوستانی مانند فرشته سنگری و سحر ترهنده و دیگران هرازگاهی به شوخی از آن جلسه نخست یاد میکنند و به شوخی میگویند دیرتر از همه ما آمدی و جلو زدی!؟ بااینکه هیچگاه ادبیات کودک را برخلاف برخیها دستکم نمیگرفتم اما تازه بعد از عضویت در شورا بود که متوجه شدم چه دنیای تخصصی بزرگ و پیچیدهای است. از آن زمان به شکل تخصصی بر ادبیات کودک متمرکز شدم، اما همچنان آثار مرتبط با حوزه جامعهشناسی را هم دنبال میکنم و عضو شورای مدیریت جامعهشناسی هنر و همچنین شورای مدیریت جامعهشناسی کودک انجمن جامعهشناسی ایران هم هستم.»
خبرنگار
هماهنگی قرار گفتوگو با اهالی ادبیات قدری متفاوت از سایر حوزههاست. همیشه نیازی نیست صبر کرد تا اثر تازهای روانه کتابفروشیها کنند؛ گاهی مرور زندگی و مسیری که پیمودهاند خود در حکم یک کتاب است. حداقل درباره چهرههایی نظیر «شهرام اقبال زاده»که اینچنین است؛ نویسنده و مترجم پیشکسوتی که او را تنها به فعالیتهای ادبی و حتی مسئولیتهای اجرایی و مدیریتیاش در حوزه نشر و تشکلهای ادبی نمیشناسیم. سالهاست بهعنوان فعال اجتماعی نیز دغدغههایی همچون مسائل زیستمحیطی را دنبال میکند و البته سابقه برپایی کارگاههای آموزشی مختلفی را برای شورای کتاب کودک و برگزاری دورههایی هم به دعوت آموزش و پرورش برای بازآموزی آموزگاران ادبیات فارسی، آموزش نقد جامعهشناختی به مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و... دارد. سردبیری ویژهنامه «ادبیات کودک و ادبیات شفاهی»، عضویت در هیأت تحریریه کتاب ماه کودک و نوجوان و همکاری با نشریات تخصصی ادبی- فرهنگی هم از دیگر فعالیتهای مطبوعاتیاش هستند. «گزیده مقالات و داستانهای عامهپسند» و «یاد مهرگان، یادداشتهایی درباره نادر ابراهیمی» از آثار تألیفی و «بینظمی نوین جهانی» نوشته «تزوتان تودورف»، «فوت و فن بازنگری و ویرایش رمان»، نوشته «جیمز اسکات بل» هم از ترجمههای او هستند. در گپ و گفت امروزمان بخشهایی از فراز و نشیبهای زندگیاش را میخوانید. پسربچه فراری از مدرسه که به لطف حافظه خدادادیاش بیآنکه زحمتی متحمل شود در زمره دانشآموزان ممتاز بود هرچند که حالا در شصتوهفت سالگی تأکید دارد که شیمیدرمانی دشوار گذشته و ابتلا به کرونا بخشی از آن را ربوده است.
گفتوگو را از سالهای ابتدایی زندگیتان در کرمانشاه آغاز کنیم و تأثیری که خانواده در شکلگیری علایق شما بهجای گذاشته است.
بخشی از کودکیام در کرمانشاه، زادگاهم سپری شد. روشن است که خانواده در شکلگیری علاقهام به مطالعه نقش داشته است. والدین من از طایفه بیگوندها و به قول قدیمیها خان بودند و اهمیت زیادی برای تحصیل قائل بودند، حتی پدربزرگ من آنقدر برای آموزش زبان فرانسه عموی بزرگ نادیدهام اهمیت قائل بود که از کرمانشاه معلم فرانسه گرفته بود تا به روستای اجدادیمان بیاید، البته پدر و مادرم هیچیک زبان خارجی بلد نبودند اما اهل مطالعه بودند. پدرم مشترک روزنامهها و مجلههای آن دوران بود و کیهان و اطلاعات از روزنامههای همیشگی و «خواندنیها» و ماهنامه «شکار و طبیعت» که اسکندر فیروز صاحبامتیاز آن بود و پنجشنبه هم هفتهنامه طنز توفیق، همگی برای پدرم میآمدند. عاشق توفیق بودم و دور از چشم پدر میخواندم و لذت میبردم اما نشریاتی ازجمله کیهان بچهها و اطلاعات کودکان از طریق برادر بزرگترم حسین به دست ما میرسید. مادرم البته اطلاعات بانوان و زن روز میخواند که بر سر دوراهیاش را دوست داشتم. بزرگ که شدم فهمیدم از مجلات زرد بوده.
مجله توفیق را که میخواندید چندساله بودید؟
10 ساله، البته مجله نبود، بیشتر به روزنامهها شباهت داشت. کیهان ورزشی هم به لطف برادرم هر هفته در دسترس بود؛ علاقهمندی به ورزش هم در بین پسرها واگیر داشت. به همین خاطر عاشق کیهان ورزشی و گزارشهای رادیویی زندهیاد استاد عطا بهمنش درباره فوتبال و کشتی بودیم. کیهان ورزشی ستونی داشت با عنوان «اگر از ما میپرسید» که پاسخ سؤالات آن گاهی با کنایههای طنزآمیز و نقد سیاسی همراه میشد که در شکلگیری نگاه اجتماعیام مؤثر بود. نوشتههایی مانند آثار دکتر داریوش اسداللهی و کاظم گیلانپور و همکارانشان خیلی گیرا بودند.
چطور به ادبیات علاقهمند شدید؟
خانهمان پررفتوآمد بود و از همین بابت هم پستویی مخصوص نگهداری آذوقههای زمستانی داشتیم. در پستو همیشه قفل بود که یکی از دلایل آن به ما بچهها و شیطنتهایمان بازمیگشت؛ اما آنجا فقط محل نگهداری مواد خوراکی نبود. یک یخدان چوبی هم درگوشه پستو نگهداری میشد که مال پدرم بود. پدرم مردی مقتدر و برای من پرهیبت بود که بسیار از او حساب میبردم. با اینهمه هرازگاهی از مادرم درباره محتویات صندوق میپرسیدم و هر بار هم جوابی تکراری میشنیدم؛ اینکه به شما ربطی ندارد! یکی از روزها که بین کلاسها به خانه بازگشتم، دیدم هم در پستو و هم یخدان چوبی باز است؛ آن موقع مدارس دوشیفته بود، بین این دو نوبت برای یکساعت به خانه بازمیگشتیم تا ناهار بخوریم و بعد سریع برگردیم مدرسه. خیلی گرسنه بودم اما دقت کردم که مادرم نباشد. رفتم قدری کشمش و بادام بردارم، شوق کشف راز یخدان چوبی بدون قفل، مانع شد و یکسره رفتم و کنجکاوانه درش را باز کردم، لبالب از کتاب بود. آنقدر مبهوت کشف تازهام بودم که حتی فراموش کردم سراغ خوراکیها بروم. بسرعت چند کتاب برداشتم که هنوز هم آنها را به یاد دارم، دو کتاب محمد مسعود، که بعد فهمیدم مدیرمسئول «مرد امروز» بوده؛ «تفریحات شب» و «در تلاش معاش». دو کتاب فلسفی هم از «آندره کرسون»، به ترجمه کاظم عمادی برداشتم. در صفحه نخست یکی از آنها چنین مضمونی نوشته شده بود: «تقدیم به همه رهروان آزادی و عدالت.» با اینکه 10 سال بیشتر نداشتم فهمیدم که کتابها مهم و ممنوعه هستند؛ به همین خاطر بارها گفتهام و بازهم میگویم که بچهها را باید جدی گرفت. زندهیاد خانم توران میرهادی بخوبی این نکته را شرح دادهاند. اتاق بزرگترین برادرم، داداش مظفر، که چند سال پیش فوت شد، طبقه بالا بود؛ جایی که کسی نمیرفت. کتابها را بردم و با حالت دوگانه اشتیاق و اضطراب شروع به خواندن کردم.
پس ورود جدیتان به دنیای کتابخوانها از آن صندوقچه ممنوعه شروع شد!
بله، با همان کتابهای ممنوعه پدر عاشق کتابخوانی شدم، البته شرایط حاکم بر خانه پیشتر زمینه علاقهمندیام را فراهم کرده بود. پدرم با اینکه روزنامهخوان بود و اخبار گوش میکرد، هرگز در خانواده از سیاست صحبت نمیکرد اما رفتوآمد به خانهمان زیاد بود، یکی از دوستان نزدیک پدرم به نام علیمحمد خان خزاعی، که پس از سقوط رضاشاه، کتابی به نام «راه سعادت ایران» نوشته بود، جلد سخت آبی داشت که در میان همان یخدان چوبی آن را دیدم. زیاد به خانه ما میآمد، گاهی بحثی سیاسی پیش میکشید. من هم کنجکاوانه و با دقت گوش میدادم تا سر از صحبتهای علیمحمد خان و دیگر میهمانها دربیاورم. نام خیلی از سیاسیون آن دوره ایران و کشورهای دیگر را نخستین مرتبه در همین جمع دوستان پدرم شنیدم. خواندنیها در آن زمان یک مجله سیاسی بود که من تحت تأثیر این شرایط باعلاقه تمام صفحات آن را میگشتم و تیترها و سوتیترها و عکسها را با دقت نگاه میکردم. جلد قرمزرنگ و کادربندی و به قول امروزه، گرافیک آن نشان از جدیت و هیأت بزرگسالانه آن داشت.
البته مجله توفیق هم که پیشتر به آن اشاره کردید بهرغم قالب طنز، برخوردار از زمینههای اجتماعی- سیاسی بوده!
بله و ریشه علاقهمندیام که در کنار ادبیات به مسائل سیاسی و اجتماعی دارم به همان سالهای کودکی، فضای خانواده و آن رفتوآمدها و سرزدن گاهبهگاه به خانه یکی از داییهای پرشمارم و نشریاتی برمیگردد که پدرم میخواند. پس از سفر به تهران، در دوره دوم دبیرستان، به لطف کتابهای یکی از برادرانم که در دوره نوجوانی من وارد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شده بود، کتابهای جامعهشناسی و فلسفی و البته شعر نو هم میخواندم.
کی به تهران آمدید؟
سال ۱۳۴۵. ششم دبستان را که تمام کردم، مادرم پیش از آن، با ارث پدری، خانه سهطبقهای در میدان فوزیه، خیابان اقبال، کوچه تجریشی خریده بود.
پیشتر گفته بودید که ثبتنام تان در مدرسه زودتر از موعد بوده، مدیر مدرسه قبول نمیکرده که گویا با اعمالنفوذ پدرتان میپذیرد، مگر شغل پدرتان چه بوده؟
پدرم خان بود، باغدار و زمیندار. مقام رسمی نداشت اما بیشتر مدیرکلها، استاندار، شهردار و... از دوستان او بودند و به خانهمان رفتوآمد داشتند. اگر کسی مشکلی پیدا میکرد، نزد پدرم میآمد و او هم نامهای مینوشت که فلانی را همراهی کنید. به همین خاطر، تنها فرد ششساله مستمع آزاد کلاس اول دبستان هدایت بودم که مدیرش آقای پاکروش از دوستان پدرم بود و ناظم آن آقای رنجبر بود با چوب همیشه در دست، برادر بزرگتر زندهیاد محمد رنجبر کاپیتان تیم ملی فوتبال که بعد هم مربی آن شد.
از معلمانتان بهعنوان افرادی اثرگذار در مسیر علاقهمندیهایتان نامبردهاید؛ مدرسه در اینبین چه نقشی داشته؟
دبستان هدایت دولتی بود اما معلمانی فرهیخته داشت. آقای ایرج شکرچیان، ناظم مدرسهمان که خیلی سختگیر بود، فروشگاهی بهصورت تعاونی برای زنگ تفریح و با سرمایه خود ما دانشآموزان دایر کرده بود و مسئول فروش آن را روزانه و از بین بچهها انتخاب میکرد. آنقدر بر مبنای اعتماد این کار را شکل داده بود که هرگز کم و کسری در پول یا خوراکیها ایجاد نمیشد. با این کار نقش مهمی در ایجاد روحیه کار گروهی در دانشآموزان ایجاد کرد. بعد که معلم کلاس ششم شد، سر کلاس هم شیوه برخورد متفاوتی داشت. بینمان خیلی محبوب بود؛ محبوبیت همراه با اقتدار.
با مختصر شناختی از خانواده و فضایی که در آن متولد شدهاید میتوان ریشه فعالیتهای سیاسی- اجتماعیتان را یافت، اما نگفتید چطور به ادبیات روی آوردید!
نمیتوانم منکر تأثیر معلمان خوبی شوم که بخت بهرهمندی از حضور آنها را داشتهام. به مقطع چهارم ابتدایی که قدم گذاشتم چند معلم زن به مدرسهمان آمدند، از جمله خانم افتخاری، که معلم ورزش بود، هر معلمی غیبت میکرد، معلم ورزش جایگزین او میشد. یکی از همان دفعات که درس قرائت فارسی داشتیم و معلم سختگیرمان، زندهیاد آقای تاجبر نیامده بود، خانم افتخاری عوض روخوانی و پرسش از کتاب فارسی، پرسید بچهها کی میداند شعر نو چیست؟ ما هاج و واج همدیگر را نگاه میکردیم که مگر شعر لباس است که نو یا کهنه داشته باشد! با تعجب زیاد پرسید یعنی شاملو را نمیشناسید؟ پریا را نخوانده اید؟ باورش نمیشد چیزی درباره پریا، حتی از خانواده نشنیدهایم. از حفظ همه آن را خواند، هنوز طنین صدای او وقتی پریا را میخواند به خاطرم مانده. همانجا نهفقط کلمه به کلمه شعر در خاطرم ماند، بلکه عاشق شاملو شدم. گذشته از تأثیری که این معلم در پیگیری شعر بر من گذاشت، کتاب داستان هم به خانهمان راه پیدا میکرد؛ حسین، برادرم گاهی کتاب داستان میخرید. زمان دانشجویی خیلی از مجلهها و جُنگهای ادبی را میخرید و من با شوق کلمه به کلمهاش را میخواندم، اما کتاب درسی را تا شب امتحان نمیخواندم. به همین خاطر کتابهایی که در بچگی خواندم آثار بزرگسال پدرم بود. دانشگاه که رفتم، به یاری هزینه تحصیلی که گرفتم دیگر متکی به خرجی خانواده و کتاب اعضای خانواده نبودم؛ همه را کتاب فلسفه، شعر، ادبیات و... میخریدم و میخواندم.
چطور شد که برای تحصیلات دانشگاهی سراغ هیچکدام از این علاقهمندیها نرفتید و ادبیات انگلیسی خواندید؟
با اینکه از ما ۶ خواهر و برادر، چهار نفرمان دانشگاه تهران پذیرفته شدیم اما واقعیت این است که من همچنان از درس و کلاس بیزار بودم. از همان روزهای کودکی از اقتدار و جدیت پدرم بدم میآمد، چون از واهمه پدر درس خواندم و دانشگاه رفتم. برادر بزرگترم تنها کسی بود که ابتدا راهی سپاه دانش شد و بعد کنکور شرکت کرد و به مدرسه عالی بازرگانی رشت رفت؛ ازآنجاییکه تنها بود سال بعد به من گفت اجازهات را میگیرم تو هم بیا رشت. از خداخواسته قبول کردم تا از نگاه عبوس پدر دور شوم . آنجا دیگر خبری از اقتدار پدر نبود. عید به تهران بازگشتم، سال آخر دبیرستان بودم و باید برای امتحان معرفی شرکت میکردم تا بعد از آن تازه بتوانم در امتحانات نهایی شرکت کنم. پدرم کرمانشاه بود و سلطهای بر تصمیمگیریام نداشت. مادرم هم از دنیا رفته بود، هرچه برادرم گفت برگرد امتحان بده گوش ندادم تا برادرانم به بهانه سر زدن به داداش، مرا به قول نظامیها «تحتالحفظ» یک هفته مانده به امتحان نهایی به رشت بازگرداندند. مسئولان دلسوز دبیرستان ابوریحان رشت، خودشان براساس نمرات دو ثلث اول مرا به حوزه امتحان نهایی معرفی کرده بودند. فرم درخواست شرکت در کنکور را هم حسین برادرم پرکرد و فرستاد و با آسودگی خاطر به تهران برگشت. یک هفته را چکشی خواندم، درواقع فقط روخوانی کردم، تندخوانیام که گویی مادرزاد بود. آن سال کنکور را بر اساس پنج گروه تقسیمبندی کردند که زبان انگلیسی یکی از آنها بود. نمره انگلیسیام بیشتر اوقات بیست بود، به این دلیل در این گروه شرکت کردم. کنکور این گروه در دانشگاه پلیتکنیک برگزار شد؛ هنوز جزئیات آن روز، ریزبهریز به خاطرم مانده، حتی یادم هست که شلوار لی و پولیور سفید سه دکمه به تن و گیوه کردی کرمانشاهی به پا داشتم. چون بدون آمادگی شرکت کرده بودم خیلی اضطراب داشتم، از شدت عرق ورقهام خیس میشد و برای پرکردن ورقه دچار مشکل میشدم و این امر سرعتم را در اتمام برگهها کند میکرد. شب تب کردم و تا صبح کابوس دیدم. روز بعد ناامید به سمت کرمانشاه رفتم؛ جواب کنکور که آمد و پسرعمه بزرگم، خبر داد که شهرام قبول شدی! باورم نشد. آنقدر شوکه شده بودم که رو کردم به پدرم و گفتم دانشگاه تهران قبول شدم! پدرم بهجای تبریک گفت: «عیب نداره، عیب نداره.» لحن تعجبآمیزم طوری بود که فکر کرد ناراضی هستم؛ واقعاً باورم نمیشد، نفر بیست و یکم دانشگاه تهران و چهلم سراسری شده بودم.
شما دورهای قدم به دانشگاه تهران گذاشتید که چهرههای شاخصی در آن حضور داشتند! از آن سالها هم بگویید.
بله و برخی از همدورهایهای دانشگاهم حالا از چهرههای شاخص ادبیات و هنر هستند و اسم و رسمی پیدا کردند، از بین سال آخریها مصطفی رحماندوست در خاطرم هست، بهزاد غریبپور که ابتدا زبان میخواند و بعد دوباره کنکور شرکت کرد و به دانشکده هنرهای زیبا رفت. محمدرضا یوسفی تاریخ میخواند، مرتضی خسرونژاد دانشجوی روانشناسی بود، کمال بهروز کیا آلمانی میخواند. محمدقاسمزاده، ادبیات فارسی و فرزانه طاهری هم رشته من، اما یک سال پایینتر بود، اما کلاسهای مشترکی داشتیم، ازجمله با عنوان« مقدمهای بر ادبیات انگلیسی» که با دکتر داوران بود. زندهیاد داوران با زنده یاد گلشیری دوست بود و دو بار از او برای حضور در کلاسمان دعوت کرد؛ آشنایی فرزانه طاهری و گلشیری هم بههمان موقع بازمیگردد. فرزانه درسخوان بود اما من یا اتاق پینگپنگ یا کتابخانههای دانشجویی بودم که انواع کتابهای ادبی ، فلسفی ، اجتماعی و سیاسی در دسترس ما بود.
با این درس گریزی شما که حتی تا دانشگاه هم ادامه داشته چطور موجب تحسین استاد اسلامی ندوشن میشوید!
برخی درسها و استادها را آنقدر دوست داشتم که با اشتیاق و مرتب کلاس آنها را میرفتم. ازجمله «نقد ادبی و سخنسنجی» دکتر اسلامی ندوشن ؛ کلاس فوقالعادهای بود. خود استاد هم شخصیت آرام و ویژهای داشت. فضای آن زمان دانشگاهها بسیار سیاسی و چریکی بود، آنقدر که اگر استادی فقط به تدریس درس خودش اکتفا میکرد دانشجویان، آشکار و پنهان به او نقد وارد میکردند. اسلامی ندوشن سیاسی حرف نمیزد.اگر هم با اعتراض روبهرو میشد، چون معمولاً گفتهها فاقد دلایل علمی بود، با ملایمت دانشجویان را به تأمل و مطالعه بیشتر تشویق میکرد. یکبار در پاسخ دانشجوی چپگرایی پرشور گفت شما بدون مطالعه گسترده و خواندن آثار مارکس، فکر میکنید مارکسیست هستید، من هم جوانیام این گونه فکر میکردم و به حزب توده پیوستم. بعدها در سفر به فرانسه و مطالعه آثار مارکس تازه متوجه افکار او شدم، بیآنکه مارکسیست شوم. استاد اسلامی ندوشن از تصور اشتباه خود و همنسلانش گفت و تأکید کرد بهجای برخوردهای احساسی و برداشتهای سطحی به سراغ مطالعه عمیق آثار حداقل دو- سه نفر برویم. ماجرای این کلاس به پاییز سال ۵۴ بازمیگردد. آن زمان کتابهای مارکس ممنوع بود. بااینهمه، پیشنهاد کرد آثار مارکس، فروید و اینشتین را بخوانیم. برای هر یک از اینها هم دلیل آورد و تأکید کرد با شیشه شکستن گمان نکنید روشنفکری همهچیزدان و انقلابی شدهاید، بهجای برداشتهای کلیشهای از این یا آن اندیشه و چارچوبه کردن افکارتان، اندیشیدن را بیاموزید. بهتر است عوض نفی مطلق فروید از اندیشهاش سر درآورید. از سویی با مطالعه نظریه نسبیت از گرفتاری به دگماتیسم رها شوید. او مطالعه آثار این سه نفر را پیشنیاز درک دنیای مدرن میدانست.
چطور شد که هرگز سراغ سیاست نرفتید؟ بویژه در سالهای دانشجوییتان که این مباحث داغ بوده و تنها قشر روشنفکر و دانشگاهی را شامل نمیشده!
بااینکه هیچگاه نسبت به سیاست و مسائل اجتماعی بیتفاوت نبودهام، از همان ابتدا ترجیح میدادم بهجای دنبالهروی از جریانها بیشتر مطالعه کنم و شعر و رمان و نقد ادبی بخوانم و گاهی سینما و تئاتر بروم، حتی گاهی نمایشگاه نقاشی بروم، هرچند چندان از آثار آبستره سر درنمیآوردم. به همین دلیل از همان سالهای دانشجویی تا به امروز از همه جریانهای فرهنگی و فکری دوستان خوبی دارم و هرگز خودم را به قشر خاصی محدود نکردم. هم با بچه مذهبیها و انجمن اسلامی تعامل داشتم و هم به آن کتابخانههای دانشجویی که به چپیها تعلق داشت رفتوآمد داشتم. این در حالی است که اغلب جریانها و گروههای فکری دیگر اصلاً مراوده ندارند، من از این طریق از مطلقنگری در امان ماندم.
و پیشبینی استاد درباره شما چه بود؟
برای پایانترم قرار شد هرکدام از دانشجویان درباره کتابی که البته انتخاب آن برای همه ما آزاد بود نقدی بنویسیم که در نمرهمان اثر داشت؛ من که علاقهمند به «برتولت برشت» بودم سراغ هر چیزی رفتم که از برشت یا درباره او، یا مرتبط با آن دوران بود. درنهایت تحلیل تفصیلیام را با استفاده و استناد به چهل منبع مختلف نوشتم. روش تحقیقم براساس کتاب «آیین پژوهش» دکتر امیرحسین آریانپور بود، تنها چپگرای ایرانی که به نظریه فروید اهمیت میداد و کتاب «فرویدیسم: با اشاراتی به عرفان و ادبیات» را نوشته بود. چپهای ارتدوکس هنوز هم به فروید ناسزا میگویند.استاد اسلامی ندوشن که دید برای انجام تکلیفی دانشجویی به یک کتاب اکتفا نکردهام و چنین تلاشی به خرج دادهام تحت تأثیر قرار گرفت. بعد از مطالعه این مطلب مفصل گفت آینده درخشانی داری، همین حالا هم یک پژوهشگر هستی و روی «نقدی بر ترجمه برتولت برشت: بررسی اشعار و افکار» نوشت: «این نه یک تکلیف دانشجویی، که پژوهشی است محققانه و نشان از آینده درخشان نویسنده آن دارد.». هرچند بیهیچ فروتنی کاذبی میگویم، هنوز هم کاری درخور پیشبینی استاد انجام ندادهام و به پراکندهکاری و پراکندهگویی و پراکندهنویسی مشغولم و بیشتر درگیر کارهای عملی و فعالیتهای مدنی و کار نشر هستم. سال ۷۰ این تحقیق را به یکی از دوستان دادم، که برادر همسرش از نویسندگان بنام بود اما متأسفانه هرگز پس نیاورد و منتشر نکرد، پنج شش سال قبل هم از دنیا رفت. پیش از انقلاب هم ناشری آن را خوانده و گفته بود به فلانی بگویید به فکر انتشار آن نباشد، آن را جایی پنهان کند! چون برشت هنرمندی بشدت ضدفاشیسم بود و آن نوشته آکنده از واژههای فاشیسم و فاشیست بود.آن زمان دانشجویان در شعارهای خود مرگ بر شاه فاشیست سرمی دادند. فضای سنگینی بود. اثر از دست دادن آن یادگار جوانی و یادداشت استاد هنوز هم در ذهنم باقی است، چون نسخهای از آن را ندارم.
از کلاسهای استاد «اردوان داوران» و دعوتهای هراز چندی او از دیگر بزرگانی نظیر هوشنگ گلشیری هم بگویید.
داوران استاد پرشوری بود، رابطه خوبی با دانشجویان داشت. دعوت نویسندگان مطرح به کلاس درس، توسط دکتر داوران برای تشویق دانشجویان به نویسندگی بود. کلاسهای استاد زرینکوب هم در زمره علاقهمندیهای من بود.
حضور در کلاسهای این بزرگان چه تأثیری در آینده کاریتان داشت؟
طی سالهای دانشگاه از خرمن دانش استادانم، خوشههایی چیدهام که در کارم تأثیر داشتهاند. حضور در این کلاسها ازجمله بحث درباره ادبیات فارسی استاد مظاهر مصفا هم برایم جالب بود، دو واحد درسی صائب تبریزی را با همسرشان خانم دکتر کریمی با نمره الف گذراندم، ازقضا دخترشان که دکترای ادبیات فارسی دارد، همکار ما در شورای کتاب کودک است و از مدخل نویسهای فرهنگنامه کودکان و نوجوانان. زندهیاد استاد مصفا از دوستداران مصدق بود، هرچند به مسائل اجتماعی نمیپرداخت. آن زمان دانشجویان گلایه میکردند که استاد شما چرا اهل بحث سیاسی نیستید. او هم میگفت:«با کارها و هیجانات شما انقلاب نمیشود؛ بموقع خودش و به نحوی انقلاب رخ میدهد که همه را حیران کند. همینطور هم شد.» درس ادبیات مشروطهمان هم زمان کوتاهی با استاد شفیعی کدکنی بود، برای گذراندن دورهای در انگلستان بورسیه شد و رفت. رضا براهنی استاد گروه زبان بود، تاریخ هنر هم با دکتر سیمین دانشور داشتم که خیلی بیپروا درباره مسائل مختلف صحبت میکرد، آنقدر کلاسهای او محبوب بود که حتی از دانشکدههای فنی هم میآمدند و حاضر بودند کل ساعت را ایستاده سپری کنند. هرچند که هنوز هم معتقدم پرشورترین کلاس آن سالها، کلاس استاد داوران بود. نسل ما فرصت بیشتری برای مواجهه با نگاههای مختلف داشت؛ از همدورههای من چهرههای شاخصی به جامعه معرفی شد که بخشی از آن تحت تأثیر فضای آن سالها و بخش مهمی هم نشأت گرفته از تدریس چهرههای شاخص در فضای دانشگاهی است.
قدری هم از شرایط این روزها و تأثیری که محدودیتهای کرونایی بر روند کارهای خودتان داشته بگویید.
من فراتر از بحث محدودیتهای کرونایی مشکلات آن را حس کردم؛ سال گذشته به این بیماری مبتلا شدم که تا حد مرگ پیش رفتم و بشدت دستگاه گوارشم تا یک هفته به هم ریخت؛ آنهم در شرایطی که چند سال پیش جراحی سنگین روده داشتم و شیمیدرمانی دشواری را پشت سر گذاشته بودم. هنوز توان جسمیام را بازنیافتهام و مشغلههای کاری خیلی خستهام میکند، تمرکز ذهنی قبل را بههیچوجه ندارم.
و در آخر بگویید کتاب تازهای آماده انتشار دارید؟
چند کتاب تمامشده و نیمهکاره در دست دارم، یکی از آنها کتاب «چگونه داستان فانتزی و علمی-تخیلی بنویسیم» از «کرافورد کیلیان» که نیازمند بازبینی است. چند سال پیش «ترجمه برای کودکان» اثری از« ریتا اویتینن» بر اساس نظریه «میخائیل بختین»(باختین) گروهی ترجمه شد که کار فلسفی بسیار پیچیدهای بود، بنا به خواست حسین ابراهیمی بازبینی و بازترجمه آن را روزهای آخر بیماری و زندگیاش پذیرفتم و دلم نیامد نه بگویم، حالا هم به خاطر علاقهام به این نظریهپرداز ادبی و فیلسوف برجسته، چند فصل از کتاب بزرگسالی از «میخائیل بختین» هم ترجمه کردهام که عنوان فارسیاش« بختین در میانه فلسفه و جامعهشناسی» است. چند اثر نظری هم دوستان مرکز مطالعات دانشگاه شیراز به دبیری دکتر خسرونژاد در انتشارات مدرسه انجام دادهاند، که من ناظر مجموعه هستم که ۲ جلد از مباحث مهم درزمینه ادبیات کودک منتشرشده، بقیه هم در دست انتشار است. آقای حمیدرضا شاهآبادی در تسریع انتشار این آثار سنگ تمام گذاشتند.
علاقهای که با ادبیات بزرگسال شکل گرفت اما سر از حوزه کودک درآورد!
علاقهمندی شهرام اقبالزاده به مطالعه با کتابهای ممنوعه آن یخدان چوبی قدیمی پدر و آثار بزرگسال آغاز میشود؛ ماجرایی که مختصری از آن در گفتوگوی امروز آمده. بااینحال سالها بعد، او فعالیت تخصصی در حوزه ادبیات کودک را درپیش میگیرد. چرایی این انتخاب را میخوانید:
«اتفاقاً نه فقط من، بیشتر همدورهایهای من سمت ادبیات کودک رفتند؛ محمدرضا یوسفی، حسین ابراهیمی، کمال بهروز کیا و بهزاد غریبپور از آن جملهاند، جز فرزانه طاهری که کار بزرگسال ترجمه میکند. اوایل دهه ۷۰ به همراه چند تن از بچههای دهه ۵۰ دانشکده ادبیات تصمیم گرفتیم جمعی را شکل بدهیم. قرار شد هرماه یکمرتبه در رستوران یکی از هم دانشکدهایهای قدیمی، بیژن محمدی، که امیرآباد شمالی بود دورهم جمعشویم. در اولین دورهمیمان حسین ابراهیمی، بهروز غریبپور، محمدرضا یوسفی، مصطفی رحماندوست و من و چند نفر دیگر بودیم، آنجا بعضی دوستان گفتند شهرام چرا نوشتههایت را منتشر نمیکنی و یوسفی پیشنهاد کرد به شورای کتاب کودک بروم، گفتم من که چیز زیادی درباره ادبیات کودک نمیدانم.با اینهمه با او به شورا رفتم. همان جلسه نخست که بهنقد اختصاص داشت نظر دوستان حاضر در شورا جلب شد و مسعود ناصری با اصرار خواست که هر هفته در جلسات گروه نقد شرکت کنم.هنوز هم دوستانی مانند فرشته سنگری و سحر ترهنده و دیگران هرازگاهی به شوخی از آن جلسه نخست یاد میکنند و به شوخی میگویند دیرتر از همه ما آمدی و جلو زدی!؟ بااینکه هیچگاه ادبیات کودک را برخلاف برخیها دستکم نمیگرفتم اما تازه بعد از عضویت در شورا بود که متوجه شدم چه دنیای تخصصی بزرگ و پیچیدهای است. از آن زمان به شکل تخصصی بر ادبیات کودک متمرکز شدم، اما همچنان آثار مرتبط با حوزه جامعهشناسی را هم دنبال میکنم و عضو شورای مدیریت جامعهشناسی هنر و همچنین شورای مدیریت جامعهشناسی کودک انجمن جامعهشناسی ایران هم هستم.»
آیا دستگاه دروگر میتواند تالاب انزلی را از چنگال سنبل آبی نجات بدهد؟
روند احیای تالاب رو به مرگ انزلی به مشکل خورد
شیما جهانبخش
خبرنگار
صدای آژیر از بین رفتن تالاب بینالمللی انزلیها دهههاست به گوش میرسد ،اما هشدارها تا به امروز به راه حلی که بتواند این تالاب را نجات بدهد منجر نشده است. سنبل آبی که امروز به یکی از دلایل مرگ تدریجی تالاب انزلی تبدیل شده، نتیجه راهکار کارشناسان منابع طبیعی برای درمان تالاب انزلی در دهههای گذشته بود. طرح زیست پالایی تالاب با ماده «آلی»بایوجمی بهعنوان تازهترین راهکار هم نتوانست تالاب را نجات بدهد، حتی به شکایت مخالفان از محیط زیست منجر و طرح متوقف شد؛ در کنار راهکارهای بینتیجه، سدسازیها، ورود فاضلاب شهری، صنعتی، تصرف اراضی و... هر روز زخم دیگری بر تن رنجور تالاب زد تا جایی که عمق ۸ متری آن به یک متر رسید. طرح هفت ساله احیای تالاب انزلی در سال ۹۹ با هدف یافتن راهی برای نجات تالاب و با اعتباری بیش از دو هزار و ۵۵۸ میلیارد تومان تصویب شد اما آنطور که کارشناسان میگویند انجام نشدن یک مطالعه جامع و در دسترس نبودن اطلاعات و دادههای کافی از وضعیت تالاب، در میان کنشگران و متخصصان اختلاف نظرهایی ایجاد و روند احیا را با مشکلاتی مواجه کرده است. با وجود این استاندار گیلان میگوید: «نجات تالاب انزلی به دغدغه جدی دولت تبدیل شده و بزودی با همکاری تمام دستگاهها کارهای احیای این تالاب سرعت بیشتری میگیرد.»
نجات تالاب انزلی با همکاری کارگروه ملی مدیریت احیای تالابهای کشور
«ارسلان زارع»، استاندار گیلان با تأکید بر ضرورت حفاظت از این میراث گرانبها به «ایران» میگوید: در طول سالهای اخیر عواملی مانند گیاه مهاجم سنبل آبی، ورود فاضلابها، بهرهبرداری غیر اصولی و... آسیبهای جبرانناپذیری براین تالاب وارد کرده است، البته مسئولان استانی همواره در تلاش بودهاند بر اساس برنامهریزیهای اصولی و کارشناسی در ابعاد گوناگون این تالاب را احیا کنند.
زارع با تأکید بر اینکه مقرر شده برای حفاظت از تالاب انزلی اقدامات جدی انجام شود، ادامه میدهد: در سالهای اخیر تالاب انزلی با مشکلات فراوانی از قبیل فرسایش خاک در حوضه آبریز، ورود گسترده رسوبات، انتقال فاضلاب به تالاب، عدم تعیین و اختصاص حقابه زیستمحیطی و ورود پسماندهای شناور رو به رو بوده است. از اینرو ساماندهی وضع کنونی بسیار ضروری است و تا کنون نامهنگاریهای متعددی به مسئولان ملی از جمله معاون اول رئیس جمهوری ارسال شده و ایشان هم دستوراتی مبنی بر ضرورت شتاب در فرایند نجات تالاب انزلی صادر کرده و موضوع در دستور کار کارگروه ملی مدیریت احیای تالابهای کشور قرار گرفته است.»
ساخت دستگاه دروگر سنبل آبی توسط مهندسان داخلی
استاندار گیلان داشتن برنامهریزی مدون را بر پایه مطالعات علمی ضروری میداند و میافزاید: همه مسئولان باید نسبت به حفاظت از تالاب انزلی حساس باشند،زیرا این تالاب یک سرمایه ملی است، البته نجات تالاب انزلی به دغدغه جدی دولت تبدیل شده و بر این اساس وزارتخانههای مختلف در حوزه احیای تالاب انزلی همکاری میکنند. همچنین مشارکت و توجه همگانی برای حفظ و احیای تالاب انزلی طی سالهای اخیر بسیار چشمگیر بوده و همه لایههای اجتماعی تلاش کردهاند این تالاب احیا شود.
زارع از ساخت دستگاه دروگر سنبل آبی با استفاده از توان متخصصان داخلی در صنایع دریایی شهید تمجیدی انزلی خبر میدهد و خاطرنشان میکند: سنبل آبی رشد سریع دارد و بهترین روش برای مقابله با این گیاه مهاجم مقابله فیزیکی و مکانیکی است. از این رو با همت جوانان و محققان محیط زیست گیلان و صنایع دریایی شهید تمجیدی یک دستگاه دروگر ساخته شده و بر اساس توافقهای صورت گرفته تا سال آینده 3 دستگاه دروگر دیگر تولید و به بهرهبرداری میرسد. این دستگاه با ۴۰ درصد قیمت مشابه خارجی تولید و به بهرهبرداری رسیده تا علاوه بر صرفهجویی ارزی توان تولید داخلی در کمترین زمان به نمایش گذاشته شود.
عزم ملی برای نجات تالاب انزلی
«ساسان کفایی»، مدیرکل حفاظت محیط زیست گیلان با اشاره به تلاشهای دولت برای احیای تالاب انزلی میگوید: قرار است در یک طرح جامع هفت ساله از سال 99 تا 1405 با همکاری دستگاههای مسئول روند احیای این تالاب انجام شود؛ در حال حاضر عوامل مختلفی حیات این زیست بوم ارزشمند را به خطر انداخته و تلاشها بر این است با یک عزم ملی این تالاب را نجات دهیم.
وی ورود فاضلابهای صنعتی، خانگی، بیمارستانی، ضایعات کشتارگاهی، سموم کشاورزی، پسماندها و نخالهها، گیاهان مهاجمی چون آزولا و سنبل آبی، تصرف اراضی و ساخت و ساز در حریم تالاب، آتش زدن نیزارها با هدف تصرف، ورود رسوبات از رودخانهها و انتقال آلودگی از دریا و کاهش میزان آب موجود را از اصلیترین عوامل تخریب تالاب انزلی میداند و میافزاید:گیاه غیربومی و مهاجم سنبل آبی که ازسال 90 وارد اکوسیستمهای آبی استان شده اصلیترین تهدید حیات تالاب است. این گیاه تا کنون ۱۸ پهنه آبی در ۱۱ شهرستان با مساحتی بالغ بر ۶ هزار و ۶۷ هکتار را تهدید یا آلوده کرده و در صورت ادامه این روند نگران هستیم زیستگاههای آبی بیشتری به این گیاه مهاجم آلوده شود،البته با تلاش جوانان استان دستگاه دروگر این گیاه مهاجم در مدت ۶ ماه با هزینه کمتر از نصف قیمت مشابه خارجی در داخل کشور ساخته شده و بزودی مقابله فیزیکی و مکانیکی با این گونه مهاجم آغاز میشود.
مدیرکل حفاظت محیط زیست گیلان، از آزادسازی ۲۰ هکتار از عرصههای تالابی استان از دست متخلفان خبر داده و ادامه میدهد: کمیته مدیریت احیای تالاب بینالمللی انزلی به ریاست استاندار تشکیل شده و با برگزاری منظم تلاش دارد اجرای پروژههای حفاظت و احیای تالاب انزلی را سرعت ببخشد. همچنین تلاش کردهایم با تجهیز و بهبود وضعیت پاسگاههای محیطبانی تالابی و نصب دوربینهای حفاظتی پیشرفته جلوی دست درازیها به تالاب را بگیریم.
کفایی پایش هوایی، لیزری و زمینی تالاب انزلی را از دیگر اقدامات صورت گرفته عنوان کرده و میافزاید: بر اساس عکسهای دقیق ثبت شده توسط هواپیما و تبدیل آنها به نقشههای دقیق محدوده تالاب تعیین شده تا برنامهریزیهای سازمان محیط زیست بر اساس آن انجام شود. همچنین به وسیله لیزر اسکن، عمق سنجی تالاب انزلی انجام شده تا مشخص شود در چه مناطقی عمق آب کاهش یافته است.
خبرنگار
صدای آژیر از بین رفتن تالاب بینالمللی انزلیها دهههاست به گوش میرسد ،اما هشدارها تا به امروز به راه حلی که بتواند این تالاب را نجات بدهد منجر نشده است. سنبل آبی که امروز به یکی از دلایل مرگ تدریجی تالاب انزلی تبدیل شده، نتیجه راهکار کارشناسان منابع طبیعی برای درمان تالاب انزلی در دهههای گذشته بود. طرح زیست پالایی تالاب با ماده «آلی»بایوجمی بهعنوان تازهترین راهکار هم نتوانست تالاب را نجات بدهد، حتی به شکایت مخالفان از محیط زیست منجر و طرح متوقف شد؛ در کنار راهکارهای بینتیجه، سدسازیها، ورود فاضلاب شهری، صنعتی، تصرف اراضی و... هر روز زخم دیگری بر تن رنجور تالاب زد تا جایی که عمق ۸ متری آن به یک متر رسید. طرح هفت ساله احیای تالاب انزلی در سال ۹۹ با هدف یافتن راهی برای نجات تالاب و با اعتباری بیش از دو هزار و ۵۵۸ میلیارد تومان تصویب شد اما آنطور که کارشناسان میگویند انجام نشدن یک مطالعه جامع و در دسترس نبودن اطلاعات و دادههای کافی از وضعیت تالاب، در میان کنشگران و متخصصان اختلاف نظرهایی ایجاد و روند احیا را با مشکلاتی مواجه کرده است. با وجود این استاندار گیلان میگوید: «نجات تالاب انزلی به دغدغه جدی دولت تبدیل شده و بزودی با همکاری تمام دستگاهها کارهای احیای این تالاب سرعت بیشتری میگیرد.»
نجات تالاب انزلی با همکاری کارگروه ملی مدیریت احیای تالابهای کشور
«ارسلان زارع»، استاندار گیلان با تأکید بر ضرورت حفاظت از این میراث گرانبها به «ایران» میگوید: در طول سالهای اخیر عواملی مانند گیاه مهاجم سنبل آبی، ورود فاضلابها، بهرهبرداری غیر اصولی و... آسیبهای جبرانناپذیری براین تالاب وارد کرده است، البته مسئولان استانی همواره در تلاش بودهاند بر اساس برنامهریزیهای اصولی و کارشناسی در ابعاد گوناگون این تالاب را احیا کنند.
زارع با تأکید بر اینکه مقرر شده برای حفاظت از تالاب انزلی اقدامات جدی انجام شود، ادامه میدهد: در سالهای اخیر تالاب انزلی با مشکلات فراوانی از قبیل فرسایش خاک در حوضه آبریز، ورود گسترده رسوبات، انتقال فاضلاب به تالاب، عدم تعیین و اختصاص حقابه زیستمحیطی و ورود پسماندهای شناور رو به رو بوده است. از اینرو ساماندهی وضع کنونی بسیار ضروری است و تا کنون نامهنگاریهای متعددی به مسئولان ملی از جمله معاون اول رئیس جمهوری ارسال شده و ایشان هم دستوراتی مبنی بر ضرورت شتاب در فرایند نجات تالاب انزلی صادر کرده و موضوع در دستور کار کارگروه ملی مدیریت احیای تالابهای کشور قرار گرفته است.»
ساخت دستگاه دروگر سنبل آبی توسط مهندسان داخلی
استاندار گیلان داشتن برنامهریزی مدون را بر پایه مطالعات علمی ضروری میداند و میافزاید: همه مسئولان باید نسبت به حفاظت از تالاب انزلی حساس باشند،زیرا این تالاب یک سرمایه ملی است، البته نجات تالاب انزلی به دغدغه جدی دولت تبدیل شده و بر این اساس وزارتخانههای مختلف در حوزه احیای تالاب انزلی همکاری میکنند. همچنین مشارکت و توجه همگانی برای حفظ و احیای تالاب انزلی طی سالهای اخیر بسیار چشمگیر بوده و همه لایههای اجتماعی تلاش کردهاند این تالاب احیا شود.
زارع از ساخت دستگاه دروگر سنبل آبی با استفاده از توان متخصصان داخلی در صنایع دریایی شهید تمجیدی انزلی خبر میدهد و خاطرنشان میکند: سنبل آبی رشد سریع دارد و بهترین روش برای مقابله با این گیاه مهاجم مقابله فیزیکی و مکانیکی است. از این رو با همت جوانان و محققان محیط زیست گیلان و صنایع دریایی شهید تمجیدی یک دستگاه دروگر ساخته شده و بر اساس توافقهای صورت گرفته تا سال آینده 3 دستگاه دروگر دیگر تولید و به بهرهبرداری میرسد. این دستگاه با ۴۰ درصد قیمت مشابه خارجی تولید و به بهرهبرداری رسیده تا علاوه بر صرفهجویی ارزی توان تولید داخلی در کمترین زمان به نمایش گذاشته شود.
عزم ملی برای نجات تالاب انزلی
«ساسان کفایی»، مدیرکل حفاظت محیط زیست گیلان با اشاره به تلاشهای دولت برای احیای تالاب انزلی میگوید: قرار است در یک طرح جامع هفت ساله از سال 99 تا 1405 با همکاری دستگاههای مسئول روند احیای این تالاب انجام شود؛ در حال حاضر عوامل مختلفی حیات این زیست بوم ارزشمند را به خطر انداخته و تلاشها بر این است با یک عزم ملی این تالاب را نجات دهیم.
وی ورود فاضلابهای صنعتی، خانگی، بیمارستانی، ضایعات کشتارگاهی، سموم کشاورزی، پسماندها و نخالهها، گیاهان مهاجمی چون آزولا و سنبل آبی، تصرف اراضی و ساخت و ساز در حریم تالاب، آتش زدن نیزارها با هدف تصرف، ورود رسوبات از رودخانهها و انتقال آلودگی از دریا و کاهش میزان آب موجود را از اصلیترین عوامل تخریب تالاب انزلی میداند و میافزاید:گیاه غیربومی و مهاجم سنبل آبی که ازسال 90 وارد اکوسیستمهای آبی استان شده اصلیترین تهدید حیات تالاب است. این گیاه تا کنون ۱۸ پهنه آبی در ۱۱ شهرستان با مساحتی بالغ بر ۶ هزار و ۶۷ هکتار را تهدید یا آلوده کرده و در صورت ادامه این روند نگران هستیم زیستگاههای آبی بیشتری به این گیاه مهاجم آلوده شود،البته با تلاش جوانان استان دستگاه دروگر این گیاه مهاجم در مدت ۶ ماه با هزینه کمتر از نصف قیمت مشابه خارجی در داخل کشور ساخته شده و بزودی مقابله فیزیکی و مکانیکی با این گونه مهاجم آغاز میشود.
مدیرکل حفاظت محیط زیست گیلان، از آزادسازی ۲۰ هکتار از عرصههای تالابی استان از دست متخلفان خبر داده و ادامه میدهد: کمیته مدیریت احیای تالاب بینالمللی انزلی به ریاست استاندار تشکیل شده و با برگزاری منظم تلاش دارد اجرای پروژههای حفاظت و احیای تالاب انزلی را سرعت ببخشد. همچنین تلاش کردهایم با تجهیز و بهبود وضعیت پاسگاههای محیطبانی تالابی و نصب دوربینهای حفاظتی پیشرفته جلوی دست درازیها به تالاب را بگیریم.
کفایی پایش هوایی، لیزری و زمینی تالاب انزلی را از دیگر اقدامات صورت گرفته عنوان کرده و میافزاید: بر اساس عکسهای دقیق ثبت شده توسط هواپیما و تبدیل آنها به نقشههای دقیق محدوده تالاب تعیین شده تا برنامهریزیهای سازمان محیط زیست بر اساس آن انجام شود. همچنین به وسیله لیزر اسکن، عمق سنجی تالاب انزلی انجام شده تا مشخص شود در چه مناطقی عمق آب کاهش یافته است.
استقلال به ذوب آهن باخت، دیدار سپاهان و پرسپولیس جنجالی شد
شب پرهیاهوی فوتبال ایران
گروه ورزشی / هفته بیستودوم لیگ برتر، یکشنبه شب با برگزاری 3 دیدار دیگر ادامه پیدا کرد که اتفاقها و نتایج غیرمنتظرهای رقم خورد تا فوتبال ایران شبی پرهیاهو و همراه با حاشیه را تجربه کند. در ورزشگاه نقش جهان اصفهان، سپاهان و پرسپولیس برگزارکننده حساسترین بازی هفته بودند. سرخها در نیمه اول، بازی بهتری از خود به نمایش گذاشتند و در ادامه عیسی آلکثیر (55) با ضربهای والی گلزنی کرد تا پرسپولیس از میزبان خود پیش بیفتد. پس از این گل، زردها در پی جبران بر آمدند و شوت محمد محبی (87) پس از برخورد به سیامک نعمتی تغییر جهت داد و وارد دروازه پرسپولیس شد تا سپاهان به گل مساوی دست پیدا کند و این بازی در نهایت با تساوی 1-1 به پایان برسد. در دیگر دیدار هم بازی پیکان و تراکتور در ورزشگاه شهدای شهر قدس با تساوی 1-1 به پایان رسید. مهدی تیکدری (10) در این بازی شاگردان رسول خطیبی را پیش انداخت ولی محمدامین درویشی (52) بازی را برای شاگردان مهدی تارتار به تساوی کشاند. در ورزشگاه آزادی تهران هم استقلال و ذوب آهن به مصاف هم رفتند. این بازی با یک شوک برای آبیها آغاز شد و وحید محمدزاده (6) با ضربه سر دروازه محمدرشید مظاهری را باز کرد. در ادامه آبیها برای جبران تلاش کردند اما نتیجهای نداشت و میلاد جهانی (59) با شلیکی دیدنی از پشت محوطه جریمه گل دوم را برای ذوب آهن به ثمر رساند. استقلال بر تعداد حملات خود افزود ولی هربار با دفاع پرتعداد و فشرده شاگردان سیدمجتبی حسینی مواجه شد. استقلالیها هر چه زدند به در بسته خوردند تا این بازی در نهایت با نتیجه 2-0 به سود ذوب آهن به پایان برسد و استقلال با شکست به استقبال دربی برود. با این نتایج سپاهان با 45 امتیاز در صدر و پرسپولیس با 42 امتیاز و یک بازی کمتر در رده دوم باقی ماندند. استقلال هم با 34 امتیاز در رده سوم ماند.
پنالتیها در نقش جهان گم شدند
در بازی سپاهان و پرسپولیس که قضاوت آن را بیژن حیدری برعهده داشت، صحنههای مشکوکی رخ داد که اعتراض 2 تیم را در پی داشت و صحنه هند محبی و احسان پهلوان در محوطه جریمه هر کدام از دو تیم به همراه سرنگون شدن آلکثیر و محمدرضا حسینی، 4 اتفاق ویژهای بودند که پیشکسوتان عرصه قضاوت فوتبال در خصوص آنها اظهار نظر کردند. محمد فنایی: «یک پنالتی به سود هر دو تیم گرفته نشد. صحنه هند پهلوان: این صحنه به نظرم هند نیست.» نوذر رودنیل: «دو پنالتی به سود پرسپولیس و یکی به سود سپاهان گرفته نشد.» حسین نجاتی:«هیچ کدام پنالتی نبود.» نوید مظفری: «یک پنالتی به سود هر دو تیم باید گرفته میشد.» رسول فروغی:«یک پنالتی برای پرسپولیس.»
درگیری شدید بازیکنان بعد از پایان بازی
در پایان دیدار سپاهان و پرسپولیس، صحنههای زشت و ناراحت کنندهای هم به وجود آمد که تا تونل ورزشگاه ادامه داشت. تصاویر منتشر شده نشان میدهد که کمال کامیابی نیا در لحظه خروج از زمین در حال اعتراض به فردی است و وحید امیری هم با دست گذاشتن روی دوربین به تصویربردار سپاهان میگوید که فیلم نگیرد. زمانی که امیری ول کن فیلمبردار نمیشود، سعید آقایی وارد مناقشه میشود و زیر دوربین فیلمبردار سپاهان میزند و دوربین نقش زمین میشود. دیگر بازیکنان سپاهان با دیدن این صحنه وارد میشوند و امیری و آقایی را هل میدهند. رضا فتاحی سرپرست سپاهان و کریم باقری به همراه عزت پورغاز برای اینکه بازیکنان را جدا کنند وارد میشوند و حتی سیدجلال حسینی هم برای میانجیگری وارد میشود. در همین حین در حالی که همه چیز داشت آرام میشد، درگیری جدیدی بین محبی و کامیابی نیا و نعمتی پیش آمد که باز هم باقری و فتاحی برای جدا شدن وارد کار میشوند اما درگیری بین محبی و بازیکنان پرسپولیس لفظی میشود و همین باعث گسترش درگیریها میشود. در این میان سیدجلال به سمت او میرود تا محبی و بازیکنان پرسپولیس را آرام کند اما رحمان احمدی و عزت پورقاز فکر میکنند سیدجلال میخواهد دعوا را ادامه دهد و به همین دلیل سعی میکنند سیدجلال را آرام کنند و در نهایت جرو بحث طرفین ادامه پیدا میکند و در زمان حضور در تونل هم این برخورد با شدت بیشتری از سوی بازیکنان دو تیم دنبال شد و پای دیگر بازیکنان هم به وسط کشیده شد ولی درگیریها پس از ورود پرسپولیس به رختکن به پایان میرسد. نقش کریم باقری برای میانجیگری و پایان درگیری بسیار پررنگ بود.
واکنشها به حواشی رخ داده
امیرعلی داودزاده نماینده فدراسیون فوتبال در بازی سپاهان و پرسپولیس، حواشی و اتفاقات را عادی تلقی کرد و به فارس گفت: «پس از پایان بازی یکی از بازیکنان پرسپولیس از تصویربردار خواست فیلم نگیرد و همین امر اتفاقی جزئی را به وجود آورد. البته هیچ زد و خوردی اتفاق نیفتاد. بلافاصله هم با ورود نیروی انتظامی و یگان ویژه این ماجرا تمام شد.» او درباره اینکه بهنظر میرسد لب مهرداد خانبان، آنالیزور پرسپولیس در جریان همین اتفاق پاره شده است، توضیح داد:«من این موضوع را ندیدم و طبق نظارتی که داشتم با این مورد برخورد نکردم.» نماینده فدراسیون درباره اتفاقهای قبل از این مسابقه و اعتراض باشگاه پرسپولیس به تجمع هواداران سپاهان و تعدادی موتورسوار در مقابل هتل این تیم هم چنین واکنش عجیبی داشت: «یگان ویژه و نیروی انتظامی از زمان ورود پرسپولیس با چندین نیرو رفت و آمد این تیم از فرودگاه به هتل، از هتل تا ورزشگاه و ورزشگاه تا فرودگاه را کنترل کردند و آنجا هم اتفاق خیلی خاصی پیش نیامد. بسیاری از این افرادی که مقابل هتل تجمع کرده بودند هوادار خود پرسپولیس بودند و در میان آنها تعدادی هوادار سپاهان هم حضور داشتند اما نیروی انتظامی این افراد را متفرق کرد.» او درباره اینکه باشگاه پرسپولیس مدعی است برای اتوبوس این تیم در زمان ورود به ورزشگاه مشکلاتی ایجاد شده است، گفت: «یگان ویژه، نیروی انتظامی و ما چنین چیزی ندیدیم.» با این حال، گفتنی است نمایندگان ویژه فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ با تهیه مستندات، دیروز گزارش خود را تکمیل کرده و امروز آن را به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ارسال میکنند. از طرف هر دو باشگاه هم فیلمهایی در اختیار کمیته انضباطی قرار داده شد تا پس از بررسی تمام این مستندات تصمیم لازم درباره حواشی مربوط به این مسابقه اتخاذ شود. رضا جاودانی عضو کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال درباره احتمال صدور دستور موقت برای متخلفان احتمالی این مسابقه قبل از دیدارهای هفته بیست و سوم لیگ برتر اظهار داشت: اگر تخلفات حاد و مشمول ماده 100 آییننامه باشد حتماً دستور موقت میدهیم در غیر این صورت دلیلی برای صدور دستور موقت وجود ندارد.»
شکایت پرسپولیس از سپاهان
گفتنی است باشگاه پرسپولیس هم با صدور اطلاعیهای اعلام کرد تخلف باشگاه سپاهان درباره شعارهای پخش شده در ورزشگاه نقش جهان را به کمیته اخلاق و سازمان لیگ فوتبال گزارش میکند. در متن این اطلاعیه آمده: «طبق قانون سازمان لیگ، تیم میزبان حق دارد در هر نیمه 3 مرتبه از بلندگوهای ورزشگاه خانگی خود، شعار هواداری به مدت 3 دقیقه پخش کند. در این قانون به صراحت عنوان شده میزبان حق استفاده از شعارهایی در رابطه با تبعیض نژادی و قومیتی یا توهین و تحقیر تیم مقابل و حتی به میان آوردن نام تیم حریف را ندارد. با این حال در دقایق پایانی نیمه اول، از بلندگوهای ورزشگاه نقش جهان، شعاری علیه پرسپولیس و حتی استقلال پخش شد که این موضوع بین دو نیمه به ناظر بازی اعلام شد. البته در پایان بازی از سوی ناظر بازی اعلام شد فرد مورد اعتمادی به او گفته است که این شعارها سر داده شده و قابل تشخیص بوده است. باشگاه پرسپولیس هم بهصورت مکتوب و با ارسال نامه به سازمان لیگ و کمیته اخلاق، شکایت قاطعانه خود را اعلام میکند تا مسائل اینچنینی با پیگیری باشگاه پرسپولیس برای همیشه در فوتبال ایران ریشهکن شود».
پنالتیها در نقش جهان گم شدند
در بازی سپاهان و پرسپولیس که قضاوت آن را بیژن حیدری برعهده داشت، صحنههای مشکوکی رخ داد که اعتراض 2 تیم را در پی داشت و صحنه هند محبی و احسان پهلوان در محوطه جریمه هر کدام از دو تیم به همراه سرنگون شدن آلکثیر و محمدرضا حسینی، 4 اتفاق ویژهای بودند که پیشکسوتان عرصه قضاوت فوتبال در خصوص آنها اظهار نظر کردند. محمد فنایی: «یک پنالتی به سود هر دو تیم گرفته نشد. صحنه هند پهلوان: این صحنه به نظرم هند نیست.» نوذر رودنیل: «دو پنالتی به سود پرسپولیس و یکی به سود سپاهان گرفته نشد.» حسین نجاتی:«هیچ کدام پنالتی نبود.» نوید مظفری: «یک پنالتی به سود هر دو تیم باید گرفته میشد.» رسول فروغی:«یک پنالتی برای پرسپولیس.»
درگیری شدید بازیکنان بعد از پایان بازی
در پایان دیدار سپاهان و پرسپولیس، صحنههای زشت و ناراحت کنندهای هم به وجود آمد که تا تونل ورزشگاه ادامه داشت. تصاویر منتشر شده نشان میدهد که کمال کامیابی نیا در لحظه خروج از زمین در حال اعتراض به فردی است و وحید امیری هم با دست گذاشتن روی دوربین به تصویربردار سپاهان میگوید که فیلم نگیرد. زمانی که امیری ول کن فیلمبردار نمیشود، سعید آقایی وارد مناقشه میشود و زیر دوربین فیلمبردار سپاهان میزند و دوربین نقش زمین میشود. دیگر بازیکنان سپاهان با دیدن این صحنه وارد میشوند و امیری و آقایی را هل میدهند. رضا فتاحی سرپرست سپاهان و کریم باقری به همراه عزت پورغاز برای اینکه بازیکنان را جدا کنند وارد میشوند و حتی سیدجلال حسینی هم برای میانجیگری وارد میشود. در همین حین در حالی که همه چیز داشت آرام میشد، درگیری جدیدی بین محبی و کامیابی نیا و نعمتی پیش آمد که باز هم باقری و فتاحی برای جدا شدن وارد کار میشوند اما درگیری بین محبی و بازیکنان پرسپولیس لفظی میشود و همین باعث گسترش درگیریها میشود. در این میان سیدجلال به سمت او میرود تا محبی و بازیکنان پرسپولیس را آرام کند اما رحمان احمدی و عزت پورقاز فکر میکنند سیدجلال میخواهد دعوا را ادامه دهد و به همین دلیل سعی میکنند سیدجلال را آرام کنند و در نهایت جرو بحث طرفین ادامه پیدا میکند و در زمان حضور در تونل هم این برخورد با شدت بیشتری از سوی بازیکنان دو تیم دنبال شد و پای دیگر بازیکنان هم به وسط کشیده شد ولی درگیریها پس از ورود پرسپولیس به رختکن به پایان میرسد. نقش کریم باقری برای میانجیگری و پایان درگیری بسیار پررنگ بود.
واکنشها به حواشی رخ داده
امیرعلی داودزاده نماینده فدراسیون فوتبال در بازی سپاهان و پرسپولیس، حواشی و اتفاقات را عادی تلقی کرد و به فارس گفت: «پس از پایان بازی یکی از بازیکنان پرسپولیس از تصویربردار خواست فیلم نگیرد و همین امر اتفاقی جزئی را به وجود آورد. البته هیچ زد و خوردی اتفاق نیفتاد. بلافاصله هم با ورود نیروی انتظامی و یگان ویژه این ماجرا تمام شد.» او درباره اینکه بهنظر میرسد لب مهرداد خانبان، آنالیزور پرسپولیس در جریان همین اتفاق پاره شده است، توضیح داد:«من این موضوع را ندیدم و طبق نظارتی که داشتم با این مورد برخورد نکردم.» نماینده فدراسیون درباره اتفاقهای قبل از این مسابقه و اعتراض باشگاه پرسپولیس به تجمع هواداران سپاهان و تعدادی موتورسوار در مقابل هتل این تیم هم چنین واکنش عجیبی داشت: «یگان ویژه و نیروی انتظامی از زمان ورود پرسپولیس با چندین نیرو رفت و آمد این تیم از فرودگاه به هتل، از هتل تا ورزشگاه و ورزشگاه تا فرودگاه را کنترل کردند و آنجا هم اتفاق خیلی خاصی پیش نیامد. بسیاری از این افرادی که مقابل هتل تجمع کرده بودند هوادار خود پرسپولیس بودند و در میان آنها تعدادی هوادار سپاهان هم حضور داشتند اما نیروی انتظامی این افراد را متفرق کرد.» او درباره اینکه باشگاه پرسپولیس مدعی است برای اتوبوس این تیم در زمان ورود به ورزشگاه مشکلاتی ایجاد شده است، گفت: «یگان ویژه، نیروی انتظامی و ما چنین چیزی ندیدیم.» با این حال، گفتنی است نمایندگان ویژه فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ با تهیه مستندات، دیروز گزارش خود را تکمیل کرده و امروز آن را به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ارسال میکنند. از طرف هر دو باشگاه هم فیلمهایی در اختیار کمیته انضباطی قرار داده شد تا پس از بررسی تمام این مستندات تصمیم لازم درباره حواشی مربوط به این مسابقه اتخاذ شود. رضا جاودانی عضو کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال درباره احتمال صدور دستور موقت برای متخلفان احتمالی این مسابقه قبل از دیدارهای هفته بیست و سوم لیگ برتر اظهار داشت: اگر تخلفات حاد و مشمول ماده 100 آییننامه باشد حتماً دستور موقت میدهیم در غیر این صورت دلیلی برای صدور دستور موقت وجود ندارد.»
شکایت پرسپولیس از سپاهان
گفتنی است باشگاه پرسپولیس هم با صدور اطلاعیهای اعلام کرد تخلف باشگاه سپاهان درباره شعارهای پخش شده در ورزشگاه نقش جهان را به کمیته اخلاق و سازمان لیگ فوتبال گزارش میکند. در متن این اطلاعیه آمده: «طبق قانون سازمان لیگ، تیم میزبان حق دارد در هر نیمه 3 مرتبه از بلندگوهای ورزشگاه خانگی خود، شعار هواداری به مدت 3 دقیقه پخش کند. در این قانون به صراحت عنوان شده میزبان حق استفاده از شعارهایی در رابطه با تبعیض نژادی و قومیتی یا توهین و تحقیر تیم مقابل و حتی به میان آوردن نام تیم حریف را ندارد. با این حال در دقایق پایانی نیمه اول، از بلندگوهای ورزشگاه نقش جهان، شعاری علیه پرسپولیس و حتی استقلال پخش شد که این موضوع بین دو نیمه به ناظر بازی اعلام شد. البته در پایان بازی از سوی ناظر بازی اعلام شد فرد مورد اعتمادی به او گفته است که این شعارها سر داده شده و قابل تشخیص بوده است. باشگاه پرسپولیس هم بهصورت مکتوب و با ارسال نامه به سازمان لیگ و کمیته اخلاق، شکایت قاطعانه خود را اعلام میکند تا مسائل اینچنینی با پیگیری باشگاه پرسپولیس برای همیشه در فوتبال ایران ریشهکن شود».
ملاحظات حقوقی در باب شرایط اعلامی شورای نگهبان برای داوطلبان ریاست جمهوری
لعیا جنیدی
معاون حقوقی رئیس جمهوری
با توجه به پرسشهای رسانهها و خبرگزاریها درمورد شرایط اعلامی شورای محترم نگهبان به وزارت کشور برای داوطلبان تصدی مسند ریاست جمهوری و نیز استعلام رسمی وزیر محترم کشور، جهت پاسخگویی به انتظار عمومی در توضیح مبانی نظریه کارشناسی صادره از معاونت حقوقی رئیسجمهوری که بخشهایی از آن روز گذشته در رسانهها منتشر شد، لازم است ابعاد و مبانی ملاحظات ارائه شده از سوی معاونت حقوقی رئیس جمهوری در معرض نظر مردم، رسانهها و حقوقدانان ایرانی قرار گیرد. موضوع این شرایط، ابتدا با درخواست مقامات ذیربط وزارت کشور در جلسه روز دوشنبه گذشته (13/2/1400) مورد بررسی قرار گرفت و مشکلات عملی و ملاحظات مشترکی در تحلیل معاونت حقوقی و ...
وزارت کشور از شرایط اعلامی مطرح شد. از جمله نکات مورد توجه در این جلسه آن بود که گرچه معیارهای اعلامی شورای محترم نگهبان ممکن است به هدف اصلاح رویه و قابلیت پیشبینی شاخصهای ارزیابی داوطلبان باشد ولی از منظر صلاحیتهای مقرر در قانون اساسی و اصول تفسیر صحیح حقوقی در معرض ملاحظات مهم شکلی و ماهوی قرار دارند. با توجه به همین ملاحظات و تأملات، پس از ارسال استعلام رسمی وزارت کشور به رئیسجمهوری محترم و ارجاع آن توسط ایشان به معاونت حقوقی، نظریه کارشناسی این معاونت با استماع دیدگاهها و استدلالهای مختلف در تاریخ 18/2/1400 در محورهای زیر تبیین و به رئیس جمهوری محترم اعلام شد:
شورای نگهبان در حوزه انتخابات نهاد ناظر است و مسئولیت این نهاد، نظارت بر اجرای صحیح قوانین و طی درست فرایندها است. بدین ترتیب وضع قانون و برقراری معیارهای نوعی البته در چارچوب قانون اساسی و با رعایت اصول 115 و بند 8 اصل 3، اصل 19، اصل 20 و دیگر اصول مرتبط، با مرجع تقنین (مجلس شورای اسلامی)، و اجرا و اعمال قوانین و مقررات با مرجع اجرا (وزارت کشور)، و نظارت بر اجرای درست قوانین توسط مرجع اجرایی، با مقام ناظر (شورای نگهبان) است. پس هیچیک از این سه مرجع نباید در حوزه صلاحیت دیگری ورود کنند، در غیر این صورت افزون بر مغایرت با قانون اساسی از جنبه حقوقی، از جنبه اجرایی نیز نظام مقرر در این قانون برای تنظیم ساختار قدرت سیاسی به نحو کار آمد و مؤثر عمل نخواهد کرد. از این منظر، وضع شرایط برای داوطلبان و اتخاذ تدابیر اجرایی توسط مقام ناظر ورود در حوزههای تقنین و اجرا و موجب خروج از حدود صلاحیتهای نظارتی است.
چنانچه حتی مجلس شورای اسلامی بخواهد در زمینه انتخابات و از جمله شرایط داوطلبان، البته با رعایت قانون اساسی و در چارچوب آن، قانون وضع کند طبق اصل (123 قانون اساسی) و ماده (1) قانون مدنی، ابلاغ قانون برای اجرا با رئیس جمهوری است نه مجلس؛ به همین جهت، در فرض عدم ابلاغ قانون توسط رئیسجمهوری، تبصره ماده یک قانون مدنی سخن از ارسال قانون توسط رئیس مجلس به روزنامه رسمی برای انتشار میگوید و نه ابلاغ برای اجرا؛ پس صلاحیت ابلاغ قانون برای اجرا و حتی ابلاغ مصوبات شوراهای عالی در حدود صلاحیتشان با رئیس جمهوری است.
علاوه بر صلاحیت رئیس جمهوری در ابلاغ قوانین و مصوبات بهطور کلی، در مورد ابلاغ به دستگاههای درون قوه مجریه، رعایت اصل تفکیک قوا و التفات به استقلال قوا مقتضی انجام ابلاغ از سوی رئیس قوه مجریه یعنی رئیس جمهوری است و ابلاغ مستقیم برای اجرا به دستگاههای درون قوه مجریه، با اصول تقکیک قوا و استقلال قوا نیز سازگار نیست.
اجزای (1 و 2) بند (10) سیاستهای کلی انتخابات (قطع نظر از نقد ناقدان) بر شناسایی اولیه توانایی و شایستگی داوطلبان در مرحله ثبتنام به «شیوههای مناسب قانونی» و متناسب با هر انتخابات تأکید میکند بدین معنی که شرایط داوطلبان در صورت وجود خلأ و لزوم تعیین شرایط، باید در قانون مصوب مجلس پیشبینی شود تا بتوان گفت به شیوه مناسب قانونی اقدام شده است، زیرا مرجع صالح دیگری برای وضع قوانین در نظر گرفته نشده است.
رویه چهل ساله در خوانش و فهم از قانون اساسی نیز چنین بوده است و تاکنون شورای نگهبان و وزارت کشور برای احراز شرایط داوطلبان و برگزاری انتخابات، قانون اساسی کشور از جمله اصل (115) آن و قانون انتخابات ریاست جمهوری مصوب مجلس را دست کم به طور رسمی ملاک عمل قراردادهاند که این امر خود دلالت بر عرف و رویه مستقر حقوق اساسی و لزوم التفات و اهتمام به آن را دارد.
شرایط و معیارهای داوطلبان حتی در فرض تصویب توسط مجلس شورای اسلامی و سازگاری با قانون اساسی، برای حفظ حقوق انتخابکنندگان و انتخابشوندگان، باید در مدت متعارف و معقولی پیش از انتخابات پیشبینی و برای همه اعلام شود تا داوطلبان انتخابات تکلیف خود را در اینباره بدانند لذا اعلام شرایط چند روز پیش از ثبتنام برای انتخابات آن هم به وزارت کشور (و نه عموم) جهت اجرا موجه نخواهد بود.
افزون بر ملاحظات فوق، معیارهای اعلامی شورای محترم نگهبان، از شرایط مقرر در اصل (115) قانون اساسی و جزء (5) بند (10) سیاستهای کلی انتخابات فراتر رفته و علاوه بر تعیین معیارها و شرایط کیفی و ذهنی تشخیص رجال سیاسی و مذهبی، مبادرت به تعیین شرایط محدودکنندهای برای نامزدها کرده که این امر با بند (8) اصل (3)، اصول (19) و (20) قانون اساسی درباره تکلیف حاکمیت بر مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، انتخابات آزاد و همگانی و رعایت اصل برابری میان شهروندان و به تبع با جزء 1 بند10 سیاستهای کلی انتخابات که بر تعیین معیارها و شاخصها و شرایط داوطلبان در چارچوب قانون اساسی تأکید کرده است، سازگاری ندارد. در واقع سیاستها از نظر ماهوی مقید به قانون اساسی و از نظر شکلی مقید به مرجع صالح وضع و ابلاغ قانون است. با توجه به مراتب فوق وزارت کشور باید وظایف اجرایی خود در زمینه انتخابات ریاست جمهوری را بر اساس قوانین موجود و آییننامهها و مقررات مربوط به آنها انجام دهد وتغییر رژیم حقوقی قابل اعمال بر انتخابات بدون تغییر قوانین قابل اعمال متصور نیست.
معاون حقوقی رئیس جمهوری
با توجه به پرسشهای رسانهها و خبرگزاریها درمورد شرایط اعلامی شورای محترم نگهبان به وزارت کشور برای داوطلبان تصدی مسند ریاست جمهوری و نیز استعلام رسمی وزیر محترم کشور، جهت پاسخگویی به انتظار عمومی در توضیح مبانی نظریه کارشناسی صادره از معاونت حقوقی رئیسجمهوری که بخشهایی از آن روز گذشته در رسانهها منتشر شد، لازم است ابعاد و مبانی ملاحظات ارائه شده از سوی معاونت حقوقی رئیس جمهوری در معرض نظر مردم، رسانهها و حقوقدانان ایرانی قرار گیرد. موضوع این شرایط، ابتدا با درخواست مقامات ذیربط وزارت کشور در جلسه روز دوشنبه گذشته (13/2/1400) مورد بررسی قرار گرفت و مشکلات عملی و ملاحظات مشترکی در تحلیل معاونت حقوقی و ...
وزارت کشور از شرایط اعلامی مطرح شد. از جمله نکات مورد توجه در این جلسه آن بود که گرچه معیارهای اعلامی شورای محترم نگهبان ممکن است به هدف اصلاح رویه و قابلیت پیشبینی شاخصهای ارزیابی داوطلبان باشد ولی از منظر صلاحیتهای مقرر در قانون اساسی و اصول تفسیر صحیح حقوقی در معرض ملاحظات مهم شکلی و ماهوی قرار دارند. با توجه به همین ملاحظات و تأملات، پس از ارسال استعلام رسمی وزارت کشور به رئیسجمهوری محترم و ارجاع آن توسط ایشان به معاونت حقوقی، نظریه کارشناسی این معاونت با استماع دیدگاهها و استدلالهای مختلف در تاریخ 18/2/1400 در محورهای زیر تبیین و به رئیس جمهوری محترم اعلام شد:
شورای نگهبان در حوزه انتخابات نهاد ناظر است و مسئولیت این نهاد، نظارت بر اجرای صحیح قوانین و طی درست فرایندها است. بدین ترتیب وضع قانون و برقراری معیارهای نوعی البته در چارچوب قانون اساسی و با رعایت اصول 115 و بند 8 اصل 3، اصل 19، اصل 20 و دیگر اصول مرتبط، با مرجع تقنین (مجلس شورای اسلامی)، و اجرا و اعمال قوانین و مقررات با مرجع اجرا (وزارت کشور)، و نظارت بر اجرای درست قوانین توسط مرجع اجرایی، با مقام ناظر (شورای نگهبان) است. پس هیچیک از این سه مرجع نباید در حوزه صلاحیت دیگری ورود کنند، در غیر این صورت افزون بر مغایرت با قانون اساسی از جنبه حقوقی، از جنبه اجرایی نیز نظام مقرر در این قانون برای تنظیم ساختار قدرت سیاسی به نحو کار آمد و مؤثر عمل نخواهد کرد. از این منظر، وضع شرایط برای داوطلبان و اتخاذ تدابیر اجرایی توسط مقام ناظر ورود در حوزههای تقنین و اجرا و موجب خروج از حدود صلاحیتهای نظارتی است.
چنانچه حتی مجلس شورای اسلامی بخواهد در زمینه انتخابات و از جمله شرایط داوطلبان، البته با رعایت قانون اساسی و در چارچوب آن، قانون وضع کند طبق اصل (123 قانون اساسی) و ماده (1) قانون مدنی، ابلاغ قانون برای اجرا با رئیس جمهوری است نه مجلس؛ به همین جهت، در فرض عدم ابلاغ قانون توسط رئیسجمهوری، تبصره ماده یک قانون مدنی سخن از ارسال قانون توسط رئیس مجلس به روزنامه رسمی برای انتشار میگوید و نه ابلاغ برای اجرا؛ پس صلاحیت ابلاغ قانون برای اجرا و حتی ابلاغ مصوبات شوراهای عالی در حدود صلاحیتشان با رئیس جمهوری است.
علاوه بر صلاحیت رئیس جمهوری در ابلاغ قوانین و مصوبات بهطور کلی، در مورد ابلاغ به دستگاههای درون قوه مجریه، رعایت اصل تفکیک قوا و التفات به استقلال قوا مقتضی انجام ابلاغ از سوی رئیس قوه مجریه یعنی رئیس جمهوری است و ابلاغ مستقیم برای اجرا به دستگاههای درون قوه مجریه، با اصول تقکیک قوا و استقلال قوا نیز سازگار نیست.
اجزای (1 و 2) بند (10) سیاستهای کلی انتخابات (قطع نظر از نقد ناقدان) بر شناسایی اولیه توانایی و شایستگی داوطلبان در مرحله ثبتنام به «شیوههای مناسب قانونی» و متناسب با هر انتخابات تأکید میکند بدین معنی که شرایط داوطلبان در صورت وجود خلأ و لزوم تعیین شرایط، باید در قانون مصوب مجلس پیشبینی شود تا بتوان گفت به شیوه مناسب قانونی اقدام شده است، زیرا مرجع صالح دیگری برای وضع قوانین در نظر گرفته نشده است.
رویه چهل ساله در خوانش و فهم از قانون اساسی نیز چنین بوده است و تاکنون شورای نگهبان و وزارت کشور برای احراز شرایط داوطلبان و برگزاری انتخابات، قانون اساسی کشور از جمله اصل (115) آن و قانون انتخابات ریاست جمهوری مصوب مجلس را دست کم به طور رسمی ملاک عمل قراردادهاند که این امر خود دلالت بر عرف و رویه مستقر حقوق اساسی و لزوم التفات و اهتمام به آن را دارد.
شرایط و معیارهای داوطلبان حتی در فرض تصویب توسط مجلس شورای اسلامی و سازگاری با قانون اساسی، برای حفظ حقوق انتخابکنندگان و انتخابشوندگان، باید در مدت متعارف و معقولی پیش از انتخابات پیشبینی و برای همه اعلام شود تا داوطلبان انتخابات تکلیف خود را در اینباره بدانند لذا اعلام شرایط چند روز پیش از ثبتنام برای انتخابات آن هم به وزارت کشور (و نه عموم) جهت اجرا موجه نخواهد بود.
افزون بر ملاحظات فوق، معیارهای اعلامی شورای محترم نگهبان، از شرایط مقرر در اصل (115) قانون اساسی و جزء (5) بند (10) سیاستهای کلی انتخابات فراتر رفته و علاوه بر تعیین معیارها و شرایط کیفی و ذهنی تشخیص رجال سیاسی و مذهبی، مبادرت به تعیین شرایط محدودکنندهای برای نامزدها کرده که این امر با بند (8) اصل (3)، اصول (19) و (20) قانون اساسی درباره تکلیف حاکمیت بر مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، انتخابات آزاد و همگانی و رعایت اصل برابری میان شهروندان و به تبع با جزء 1 بند10 سیاستهای کلی انتخابات که بر تعیین معیارها و شاخصها و شرایط داوطلبان در چارچوب قانون اساسی تأکید کرده است، سازگاری ندارد. در واقع سیاستها از نظر ماهوی مقید به قانون اساسی و از نظر شکلی مقید به مرجع صالح وضع و ابلاغ قانون است. با توجه به مراتب فوق وزارت کشور باید وظایف اجرایی خود در زمینه انتخابات ریاست جمهوری را بر اساس قوانین موجود و آییننامهها و مقررات مربوط به آنها انجام دهد وتغییر رژیم حقوقی قابل اعمال بر انتخابات بدون تغییر قوانین قابل اعمال متصور نیست.
ایرانِ 1424
سیدحمید پورمحمدی
معاون اقتصادی و بودجه سازمان برنامه و بودجه
طرح آمایش سرزمین که کشور از 50 سال قبل بهدنبال آن بود، بالاخره بعد از حدود 6 سال کار مداوم در سکوت خبری نهایی شد و به تصویب شورای عالی آمایش سرزمین رسید و این سند بسیار مهم بزودی رونمایی خواهد شد. تنظیم و تدوین این طرح که توجه ویژهای به عدم توازنها و عدم تعادلها در حوزههای مختلف و دوم مزیتهای کشور دارد، میتواند برای کشور مانند یک سکوی جهش اقتصادی و موتور محرکه توسعه باشد. تهیه این طرح یکی از بزرگترین کارهای دهههای اخیر است که از قبل از انقلاب اسلامی، کشور بهدنبال آن بوده است.
در دهه 50 مطالعاتی در مورد این موضوع توسط شرکت ایرانی- فرانسوی ستیران با همکاری سازمان برنامه و بودجه آغاز شد که البته در حد مطالعه باقی ماند. این اولین دوره مطالعات آمایش سرزمین بود اما آخرین آن نبود. در دهه 60 نیز دوباره مطالعه در این خصوص رقم خورد و مجدداً نیمه تمام رها شد. البته موضوعاتی مانند سواحل مکران، محور شرق و مناطق آزاد از دل این مطالعات بیرون آمد. اما در دهه 70 و 80 نیز مجدداً تنظیم این سند مورد توجه قرار گرفت. در دهه 70، موضوعاتی مانند نظریه پایه توسعه و توسعه درونزا و بروننگر و توجه بموقعیت و مزیتهای سرزمین مورد تأکید قرار گرفت. در دهه 80 نیز، به موضوعاتی مانند ضوابط ملی آمایش سرزمین و نظریه پایه توسعه و لزوم تشکیل شورای آمایش سرزمین پرداخته شد. اما در هر دو دهه کار نیمه تمام رها شد و منجر به تهیه سند آمایش سرزمین نشد.
اما در اواخر دهه 90 بالاخره این طرح تدوین شد و به نتیجه رسید. مطالعاتی که برای این امر انجام شد، یکی از مشارکتی ترین، گستردهترین و تعاملیترین مطالعات تاریخ کشور است.
مشارکتیترین از این حیث که 13 دانشگاه و 10 گروه مهندسین مشاور در تدوین این سند مشارکت داشتند. گستردهترین از این حیث که حدود 1150 جلد مطالعه برای آن انجام شد و این تعداد حدود ۱۱۰۰ جلد مطالعه در سطح استانی و ۵۰ جلد مطالعه در سطح ملی و آمایش ملی بود. به گونه ای که به طور متوسط برای هر استان حدود 40 جلد مطالعه انجام شد. و تعاملیترین بود؛ به این سبب که تمام دستگاههای اجرایی استانی و ملی، دفاتر تخصصی و کارشناسان سازمان برنامهوبودجه کشور در تدوین آن تعامل داشتند.علاوه بر این، در تنظیم این سند یک ژئودیتابیس Geo databse تشکیل شد که بیش از 7 میلیون و 200 هزار داده و آمار را در بر میگیرد و بر اساس آن، نقشههای وضع موجود کشور و وضع مطلوب برای سال 1424 را نمایش میدهد.اما کار متفاوتی که انجام شد این بود که این بار طرح آمایش سرزمین در حد مطالعه باقی نماند و بلکه تقریباً یک سال تمام کمیته تخصصی آمایش سرزمین موضوعات را بررسی میکرد که خوشبختانه در پایان سال 1399 برای اولین بار اسناد ملی و استانی طرح آمایش سرزمین به تصویب شورای عالی آمایش سرزمین رسید. به این ترتیب بالاخره کشور ما صاحب یک سند پایه برای توسعه یافتگی متوازن و متعادل و برمبنای ظرفیتها و مزیتهای هر منطقه شده؛ که نتیجه 6 الی 7 سال تلاش فراوان است.این یک سند بالادستی و لازم الاجراست که مدتی نزدیک به یک سال زمان میخواهد تا برخی از اقتضائات و الزامات آن توسط نهادهای مختلف به تصویب برسد. در این سند توجه شده است که چه فعالیتی را در چه جایی، چه جمعیتی در چه جغرافیایی و چه زیرساختی در چه منطقهای لازم است تا ارزش افزوده متعادلی در تمام پهنه سرزمین رقم بخورد و چنین نباشد که محرومیت مانند کمربندی دورتا دور کشور را فرا بگیرد و توسعههای غیرکارشناسی به بحرانهایی مانند بحران کم آبی دامن بزند.این سند پس از طی مراحل نهایی خود میتواند به برنامههای توسعه کشور کمک بزرگی کند و کار کارشناسی جایگزین سلیقهها باشد. از این پس ملاحظات سند ملی آمایش سرزمین است که مشخص میکند، نهادهایی مانند شورای اقتصاد و سازمانها باید چه تصمیماتی برای توسعه کشور بگیرند و بانکها و صندوق توسعه ملی حق اعطای ضمانتها و وامها به کدام پروژهها را در کدام مناطق دارند. این یک حرکت بزرگ به سمت توسعه متوازن و متعادل خواهد بود که نگاه آن به توسعه در قلمروهای مستعد، استقرار زیرساختها و جمعیت و فعالیتها در الگوی مطلوب کشور است.
معاون اقتصادی و بودجه سازمان برنامه و بودجه
طرح آمایش سرزمین که کشور از 50 سال قبل بهدنبال آن بود، بالاخره بعد از حدود 6 سال کار مداوم در سکوت خبری نهایی شد و به تصویب شورای عالی آمایش سرزمین رسید و این سند بسیار مهم بزودی رونمایی خواهد شد. تنظیم و تدوین این طرح که توجه ویژهای به عدم توازنها و عدم تعادلها در حوزههای مختلف و دوم مزیتهای کشور دارد، میتواند برای کشور مانند یک سکوی جهش اقتصادی و موتور محرکه توسعه باشد. تهیه این طرح یکی از بزرگترین کارهای دهههای اخیر است که از قبل از انقلاب اسلامی، کشور بهدنبال آن بوده است.
در دهه 50 مطالعاتی در مورد این موضوع توسط شرکت ایرانی- فرانسوی ستیران با همکاری سازمان برنامه و بودجه آغاز شد که البته در حد مطالعه باقی ماند. این اولین دوره مطالعات آمایش سرزمین بود اما آخرین آن نبود. در دهه 60 نیز دوباره مطالعه در این خصوص رقم خورد و مجدداً نیمه تمام رها شد. البته موضوعاتی مانند سواحل مکران، محور شرق و مناطق آزاد از دل این مطالعات بیرون آمد. اما در دهه 70 و 80 نیز مجدداً تنظیم این سند مورد توجه قرار گرفت. در دهه 70، موضوعاتی مانند نظریه پایه توسعه و توسعه درونزا و بروننگر و توجه بموقعیت و مزیتهای سرزمین مورد تأکید قرار گرفت. در دهه 80 نیز، به موضوعاتی مانند ضوابط ملی آمایش سرزمین و نظریه پایه توسعه و لزوم تشکیل شورای آمایش سرزمین پرداخته شد. اما در هر دو دهه کار نیمه تمام رها شد و منجر به تهیه سند آمایش سرزمین نشد.
اما در اواخر دهه 90 بالاخره این طرح تدوین شد و به نتیجه رسید. مطالعاتی که برای این امر انجام شد، یکی از مشارکتی ترین، گستردهترین و تعاملیترین مطالعات تاریخ کشور است.
مشارکتیترین از این حیث که 13 دانشگاه و 10 گروه مهندسین مشاور در تدوین این سند مشارکت داشتند. گستردهترین از این حیث که حدود 1150 جلد مطالعه برای آن انجام شد و این تعداد حدود ۱۱۰۰ جلد مطالعه در سطح استانی و ۵۰ جلد مطالعه در سطح ملی و آمایش ملی بود. به گونه ای که به طور متوسط برای هر استان حدود 40 جلد مطالعه انجام شد. و تعاملیترین بود؛ به این سبب که تمام دستگاههای اجرایی استانی و ملی، دفاتر تخصصی و کارشناسان سازمان برنامهوبودجه کشور در تدوین آن تعامل داشتند.علاوه بر این، در تنظیم این سند یک ژئودیتابیس Geo databse تشکیل شد که بیش از 7 میلیون و 200 هزار داده و آمار را در بر میگیرد و بر اساس آن، نقشههای وضع موجود کشور و وضع مطلوب برای سال 1424 را نمایش میدهد.اما کار متفاوتی که انجام شد این بود که این بار طرح آمایش سرزمین در حد مطالعه باقی نماند و بلکه تقریباً یک سال تمام کمیته تخصصی آمایش سرزمین موضوعات را بررسی میکرد که خوشبختانه در پایان سال 1399 برای اولین بار اسناد ملی و استانی طرح آمایش سرزمین به تصویب شورای عالی آمایش سرزمین رسید. به این ترتیب بالاخره کشور ما صاحب یک سند پایه برای توسعه یافتگی متوازن و متعادل و برمبنای ظرفیتها و مزیتهای هر منطقه شده؛ که نتیجه 6 الی 7 سال تلاش فراوان است.این یک سند بالادستی و لازم الاجراست که مدتی نزدیک به یک سال زمان میخواهد تا برخی از اقتضائات و الزامات آن توسط نهادهای مختلف به تصویب برسد. در این سند توجه شده است که چه فعالیتی را در چه جایی، چه جمعیتی در چه جغرافیایی و چه زیرساختی در چه منطقهای لازم است تا ارزش افزوده متعادلی در تمام پهنه سرزمین رقم بخورد و چنین نباشد که محرومیت مانند کمربندی دورتا دور کشور را فرا بگیرد و توسعههای غیرکارشناسی به بحرانهایی مانند بحران کم آبی دامن بزند.این سند پس از طی مراحل نهایی خود میتواند به برنامههای توسعه کشور کمک بزرگی کند و کار کارشناسی جایگزین سلیقهها باشد. از این پس ملاحظات سند ملی آمایش سرزمین است که مشخص میکند، نهادهایی مانند شورای اقتصاد و سازمانها باید چه تصمیماتی برای توسعه کشور بگیرند و بانکها و صندوق توسعه ملی حق اعطای ضمانتها و وامها به کدام پروژهها را در کدام مناطق دارند. این یک حرکت بزرگ به سمت توسعه متوازن و متعادل خواهد بود که نگاه آن به توسعه در قلمروهای مستعد، استقرار زیرساختها و جمعیت و فعالیتها در الگوی مطلوب کشور است.
ابررایانه سیمرغ؛ راهبردی برای نیل به توسعه پایدار
وحید یزدانیان
رئیس پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات
امروزه، جوامع بشری با دغدغههای جدی و نیازهای نوین مواجه هستند و مواجهه هوشمندانه با چالشهای نوین، نیازمند پاسخهای نوین است؛ راهکارهای سنتی نتوانسته و نمیتوانند برای غلبه بر این چالشها یا برای پاسخگویی به نیازهای جوامع مورد استفاده قرار گیرند ؛ توسعه کاربردهای فناورانه نوین نظیر روباتیک، هوش مصنوعی و رایانش ابری با تمرکز بر همین مهم صورت میپذیرد.
کاربری گسترده از موارد مذکور، همگی نیازمند قدرت پردازش بالا هستند و به همین دلیل، حرکت فعلی کشورهای جهان به سمت هر چه توانمندتر کردن سامانه های پردازش فوق سریع و ایجاد نسل های رایانشی مبتنی بر فناوری های نوظهور، نظیر نورومورفیک و کوآنتوم و نسل های رایانشی اگزاسکیل است.
دسترسی به چنین زیرساختهایی در جوامع امروزی حیاتی بوده و کشورها، نیاز به این فناوری را در جهت توسعه پایدار خود، ضروری میدانند؛ در ادامه، توضیحات مختصری از روند سامانههای پردازش فوق سریع یا همان ابررایانهها و کاربردهای آنها در جهان ارائه میشود و سپس در مورد نیازسنجی کشور و شرایط فعلی بحث کرده و در نهایت نگاهی به طرح ملی «ابررایانه سیمرغ» در پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات خواهیم داشت.
طرح ابررایانه سیمرغ
بر اساس آنچه گفته شد و برای رفع نیازهای کشور با هدف رسیدن به قطار پرسرعت کشورهای توسعه یافته، باید گام بعدی کشور برای دستیابی به ابررایانههای در مقیاسهای پتافلاپس و اگزافلاپس برداشته میشد ، بههمین دلیل ایجاد و راهاندازی ابررایانه سیمرغ بهعنوان یک نمونه ابررایانه پرظرفیت برای ارائه خدمات پردازشی در سطح گسترده، بهعنوان ابزاری راهبردی در جهت تسهیل پیشرفتهای علمی، مهندسی و فناورانه کشور در دستور کار وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات قرار گرفت؛ در این طرح، دستیابی به ابررایانه با ظرفیت پردازشی 180 ترافلاپس در گام اول طرح پیشبینی و آغاز شد و در نهایت پس از چند مرحله توسعه، پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات با کمک دانشگاه صنعتی امیرکبیر موفق به دستیابی به ابررایانه با قدرت پردازشی در مقیاس پتافلاپس شد. همچنین در این طرح مطالعات تحقیقاتی جهت توسعه ابررایانه به مقیاس اگزافلاپس در گام بعدی طرح پیشبینی شده است، لذا در راستای دستیابی به اهداف گام اول طرح، دو پروژه با عناوین «پایش و راهبری طرح ابررایانه سیمرغ و انجام مطالعات تحقیقاتی جهت توسعه آن» و «پژوهش، طراحی و پیادهسازی ابررایانه سیمرغ» به ترتیب به مجریگری «پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات» و «دانشگاه صنعتی امیرکبیر» تعریف و اجرایی شد.
هدف اصلی اجرای طرح ابررایانه سیمرغ، ارائه خدمات پردازشی فوق سریع بهعنوان زیرساخت پردازشی شبکه ملی اطلاعات به این بخشها است:
- حوزه علمی (جهت تأمین نیازهای دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی و علمی کشور)؛
- حوزه استراتژیک (جهت تأمین نیازهای دستگاههای حاکمیتی کشور مانند هواشناسی، علومزیستی، زمینشناسی و...)؛
- حوزه تجاری (جهت تأمین نیاز بخش خصوصی کشور)؛
قرار گرفتن در میان معدود کشورهای دارای فناوری طراحی و ساخت ابررایانه در مقیاس پتافلاپس و سپس اگزافلاپس و همچنین قرار گرفتن در بین 100 ابررایانه برتر دنیا نیز از جمله اهداف کمی بلندمدت طرح است. در بخش استراتژیک و حاکمیتی، در کاربردهای مختلف در کشور نیاز به ابررایانه وجود دارد. مهمترین این حوزهها عبارتند از: هواشناسی، پردازش اطلاعات ژنتیکی، اقتصاد، امور دارایی و مالیاتی، حوزه پزشکی و سلامت، قوه قضائیه، حوزههای امنیتی و نظامی و بانکداری دیجیتال.
همچنین در بخش دانشگاهی، برای پردازشهای سنگین مورد نیاز جهت شبیهسازی و مدلسازی در کاربردهای مهم در رشتههای مختلف نیاز به ابررایانه با قدرت پردازشی در مقیاس پتافلاپس در کشور وجود دارد؛ برخی از رشتههایی که در حال حاضر تقاضا برای استفاده از ابررایانه دارند، عبارتند از: مهندسی برق و کامپیوتر، مهندسی مکانیک و هوافضا، مهندسی شیمی و نفت، مهندسی مواد پزشکی و داروسازی و مهندسی پزشکی، محیط زیست و انرژیهای پاک و نجوم. توسعه ابررایانه منجر به توسعه پژوهش در دانشگاه و در نتیجه بالندگی و رشد مستمر توان علمی و صنعتی کشور را در پی خواهد داشت.
یادآوری می شود در بخش خصوصی نیز تقاضا برای استفاده از ابررایانهها وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از: هوش مصنوعی و رندرینگ. لازم به توضیح است که فرایند رندرینگ مهمترین قسمت از ساخت دنیای مجازی است و مهمترین عامل تمایز و تفاوت میان آنهاست؛ از آنجایی که بخش عمومی، صنایع و مراکز تحقیقاتی در بسیاری موارد نیازهای مقطعی به سیستمهای پردازش سریع داشته و بودجه کافی برای تهیه سیستم اختصاصی گرانقیمت در اختیار ندارند، لذا مراکز و صنایع فوق میتوانند از امکانات و خدمات اختصاصی پردازش سریع برخط ابرایانه سیمرغ استفاده کنند. از این طریق، علاوه بر صرفهجویی در تخصیص منابع ملی، امکان بهرهگیری صنایع و مراکز کوچک از فناوری پیشرفته فراهم میشود. پیادهسازی و توسعه مرکز پردازش فوق سریع سیمرغ این امکان را فراهم می کند که صنایع بزرگ، بنگاههای کوچک و متوسط و شرکتهای نوپا قبل از بهکارگیری و پیادهسازی علوم و فناوریهای بسیار پیشرفته، برای حل مشکلات پردازشی خود، امکانپذیری آن را به محک آزمایش بگذارند.
امید است پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات بتواند با ساخت ابررایانه سیمرغ بخشی از نیازمندیهای کشور را در حوزه پردازشهای فوق سریع برآورده ساخته و در جهت تحقق رسالت خود بهعنوان پیشران توسعه فناوری در کشور، موفق باشد.
رئیس پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات
امروزه، جوامع بشری با دغدغههای جدی و نیازهای نوین مواجه هستند و مواجهه هوشمندانه با چالشهای نوین، نیازمند پاسخهای نوین است؛ راهکارهای سنتی نتوانسته و نمیتوانند برای غلبه بر این چالشها یا برای پاسخگویی به نیازهای جوامع مورد استفاده قرار گیرند ؛ توسعه کاربردهای فناورانه نوین نظیر روباتیک، هوش مصنوعی و رایانش ابری با تمرکز بر همین مهم صورت میپذیرد.
کاربری گسترده از موارد مذکور، همگی نیازمند قدرت پردازش بالا هستند و به همین دلیل، حرکت فعلی کشورهای جهان به سمت هر چه توانمندتر کردن سامانه های پردازش فوق سریع و ایجاد نسل های رایانشی مبتنی بر فناوری های نوظهور، نظیر نورومورفیک و کوآنتوم و نسل های رایانشی اگزاسکیل است.
دسترسی به چنین زیرساختهایی در جوامع امروزی حیاتی بوده و کشورها، نیاز به این فناوری را در جهت توسعه پایدار خود، ضروری میدانند؛ در ادامه، توضیحات مختصری از روند سامانههای پردازش فوق سریع یا همان ابررایانهها و کاربردهای آنها در جهان ارائه میشود و سپس در مورد نیازسنجی کشور و شرایط فعلی بحث کرده و در نهایت نگاهی به طرح ملی «ابررایانه سیمرغ» در پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات خواهیم داشت.
طرح ابررایانه سیمرغ
بر اساس آنچه گفته شد و برای رفع نیازهای کشور با هدف رسیدن به قطار پرسرعت کشورهای توسعه یافته، باید گام بعدی کشور برای دستیابی به ابررایانههای در مقیاسهای پتافلاپس و اگزافلاپس برداشته میشد ، بههمین دلیل ایجاد و راهاندازی ابررایانه سیمرغ بهعنوان یک نمونه ابررایانه پرظرفیت برای ارائه خدمات پردازشی در سطح گسترده، بهعنوان ابزاری راهبردی در جهت تسهیل پیشرفتهای علمی، مهندسی و فناورانه کشور در دستور کار وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات قرار گرفت؛ در این طرح، دستیابی به ابررایانه با ظرفیت پردازشی 180 ترافلاپس در گام اول طرح پیشبینی و آغاز شد و در نهایت پس از چند مرحله توسعه، پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات با کمک دانشگاه صنعتی امیرکبیر موفق به دستیابی به ابررایانه با قدرت پردازشی در مقیاس پتافلاپس شد. همچنین در این طرح مطالعات تحقیقاتی جهت توسعه ابررایانه به مقیاس اگزافلاپس در گام بعدی طرح پیشبینی شده است، لذا در راستای دستیابی به اهداف گام اول طرح، دو پروژه با عناوین «پایش و راهبری طرح ابررایانه سیمرغ و انجام مطالعات تحقیقاتی جهت توسعه آن» و «پژوهش، طراحی و پیادهسازی ابررایانه سیمرغ» به ترتیب به مجریگری «پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات» و «دانشگاه صنعتی امیرکبیر» تعریف و اجرایی شد.
هدف اصلی اجرای طرح ابررایانه سیمرغ، ارائه خدمات پردازشی فوق سریع بهعنوان زیرساخت پردازشی شبکه ملی اطلاعات به این بخشها است:
- حوزه علمی (جهت تأمین نیازهای دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی و علمی کشور)؛
- حوزه استراتژیک (جهت تأمین نیازهای دستگاههای حاکمیتی کشور مانند هواشناسی، علومزیستی، زمینشناسی و...)؛
- حوزه تجاری (جهت تأمین نیاز بخش خصوصی کشور)؛
قرار گرفتن در میان معدود کشورهای دارای فناوری طراحی و ساخت ابررایانه در مقیاس پتافلاپس و سپس اگزافلاپس و همچنین قرار گرفتن در بین 100 ابررایانه برتر دنیا نیز از جمله اهداف کمی بلندمدت طرح است. در بخش استراتژیک و حاکمیتی، در کاربردهای مختلف در کشور نیاز به ابررایانه وجود دارد. مهمترین این حوزهها عبارتند از: هواشناسی، پردازش اطلاعات ژنتیکی، اقتصاد، امور دارایی و مالیاتی، حوزه پزشکی و سلامت، قوه قضائیه، حوزههای امنیتی و نظامی و بانکداری دیجیتال.
همچنین در بخش دانشگاهی، برای پردازشهای سنگین مورد نیاز جهت شبیهسازی و مدلسازی در کاربردهای مهم در رشتههای مختلف نیاز به ابررایانه با قدرت پردازشی در مقیاس پتافلاپس در کشور وجود دارد؛ برخی از رشتههایی که در حال حاضر تقاضا برای استفاده از ابررایانه دارند، عبارتند از: مهندسی برق و کامپیوتر، مهندسی مکانیک و هوافضا، مهندسی شیمی و نفت، مهندسی مواد پزشکی و داروسازی و مهندسی پزشکی، محیط زیست و انرژیهای پاک و نجوم. توسعه ابررایانه منجر به توسعه پژوهش در دانشگاه و در نتیجه بالندگی و رشد مستمر توان علمی و صنعتی کشور را در پی خواهد داشت.
یادآوری می شود در بخش خصوصی نیز تقاضا برای استفاده از ابررایانهها وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از: هوش مصنوعی و رندرینگ. لازم به توضیح است که فرایند رندرینگ مهمترین قسمت از ساخت دنیای مجازی است و مهمترین عامل تمایز و تفاوت میان آنهاست؛ از آنجایی که بخش عمومی، صنایع و مراکز تحقیقاتی در بسیاری موارد نیازهای مقطعی به سیستمهای پردازش سریع داشته و بودجه کافی برای تهیه سیستم اختصاصی گرانقیمت در اختیار ندارند، لذا مراکز و صنایع فوق میتوانند از امکانات و خدمات اختصاصی پردازش سریع برخط ابرایانه سیمرغ استفاده کنند. از این طریق، علاوه بر صرفهجویی در تخصیص منابع ملی، امکان بهرهگیری صنایع و مراکز کوچک از فناوری پیشرفته فراهم میشود. پیادهسازی و توسعه مرکز پردازش فوق سریع سیمرغ این امکان را فراهم می کند که صنایع بزرگ، بنگاههای کوچک و متوسط و شرکتهای نوپا قبل از بهکارگیری و پیادهسازی علوم و فناوریهای بسیار پیشرفته، برای حل مشکلات پردازشی خود، امکانپذیری آن را به محک آزمایش بگذارند.
امید است پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات بتواند با ساخت ابررایانه سیمرغ بخشی از نیازمندیهای کشور را در حوزه پردازشهای فوق سریع برآورده ساخته و در جهت تحقق رسالت خود بهعنوان پیشران توسعه فناوری در کشور، موفق باشد.
لزوم اتحاد کشورهای عربی اسلامی و منطقهای برای فلسطین
محمدعلی سبحانی
سفیر سابق ایران در قطر و لبنان
70 سال است جنایات و اقدامات ظالمانه صهیونیستها علیه فلسطین ادامه دارد. در برهههای بسیاری درست مانند اتفاقات اخیر قدس و اخراج فلسطینیها، طیف گستردهای از کشورهای جهان بیانیههایی علیه اسرائیل صادر کردهاند اما 90 درصد این اقدامات در حد حرف باقی مانده است. چراکه امریکا و دیگر کشورهای عضو شورای امنیت بویژه آن دسته از کشورهایی که تحت نفوذ اسرائیل بوده و از آن نفع میبرند، مانع از عملی شدن قطعنامهها و بیانیهها شدهاند. در این میان حتی اگر یک یا چند کشور یا حتی خود فلسطینیها در موردی مانند حوادث اخیر قدس، عزم بر شکایت و محکومیت حقوقی و تبلیغاتی اسرائیل داشته باشند، نیاز به مقدماتی مانند بودجه کلان و همکاریهای وسیع و نشستهای متعدد دارند که در شرایط پاندمی کرونا با اما و اگرهایی همراه است. از طرف دیگر صدور قطعنامههایی از این دست باید از سوی سازمانهایی مانند اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و... پشتیبانی شود در غیر این صورت امکان نتیجهگیری آن بسیار کم است. همچنین اختلافات داخلی فلسطین، تنشهای منطقهای، اختلافات مسلمانان، اعراب و همه گروههایی که همواره در مسأله فلسطین و حمایت از حقوق مردم مظلوم این کشور پیشگام بودند، پاسخگویی به اقدامات اسرائیل را به دشواری میکشاند. به طور مثال سوریه یکی از کشورهایی بود که همواره محل گردهمایی سازمانهای مختلف حامی فلسطین بود اما حالا این کشور خودش دچار بحرانی است که برای حل آن نیاز به همکاری و فکر و برنامههای بسیاری دارد. یا در لبنان؛ اختلافات داخلی به گونهای است که امکان اجماع درباره هیچ مسألهای وجود ندارد. در یک کلام اختلافات داخلی دنیای عرب و اسلام و تنشهای داخلی فلسطین، واکنش بینالمللی در قبال این کشور را با سختی همراه کرده است.
بدون شک شرایط منطقه تغییر کرده است به طوری که کشورهایی مانند امارات که پیشتر علم حمایت از فلسطین را بر دوش میکشیدند، سالها در مسیر توسعه و روابط دیپلماتیک با اسرائیل قرار گرفته و تغییر موضع دادهاند. شاید در گذشته جنایتهای رژیم غاصب اسرائیل با واکنشهای حقوقی و دیپلماتیک سازمانهای منطقهای، کشورهای اسلامی و عربی، اتحادیه عرب-که با بروز اختلافات درعمل اثری از آن باقی نیست- همراه بود و بودجه لازم را نیز تأمین میکردند اما اکنون بیشتر آنها درگیر مسائل داخلی خود و منافع خود در منطقه هستند. در این میان شاید تنها ایران است که میتواند با همراهی بخشی از جامعه عرب یا کشورهای مسلمان مانند ترکیه یا مالزی، با طرح این موضوع در کنفرانس اسلامی یا ثبت آن در سازمان ملل یا حتی شکایت حقوقی از جنایت اخیر اسرائیل در دادگاه لاهه دستکم فضای تبلیغاتی علیه اسرائیل را تقویت کند تا در شرایط دشوار فعلی منطقه، رژیم صهیونیستی متهم شده و کشورهای حامی آن در میان ملتهای عرب و مسلمان دچار مشکل شوند.
از سوی دیگر تغییر سیاستهای امریکا در دولت «بایدن» که امید میرفت با توجه به سیاستهای کلی دموکراتها در قبال مسائل حقوق بشری اقدامی جدی علیه تلآویو انجام دهند، به اثرات جزئی مانند آنچه در انتخابات داخلی اسرائیل داشت منحصر شده است. زیرا حاکمیت امریکا خود را ضامن امنیت اسرائیل میداند و فلسطین نیز حمایت ویژهای در ایالات متحده ندارد. پس نمیتوان امیدوار به تغییرات اساسی در روابط امریکا با تلآویو بود. ازهمین رو هم هست که تلآویو با اطمینان خاطر از حمایت امریکا و برخی کشورهای جهان از خود و همچنین اطمینان از به بنبست کشیده شدن اقدامات جهانی علیه این رژیم، هر روز در جنایت علیه مردم مظلوم فلسطین وقیحتر میشود.
با این حال گرچه اجماع و صدور قطعنامه علیه اسرائیل به نظر دشوار میرسد اما با توجه به اینکه دادگاه لاهه یکی از معدود سازمانهای جهانی است که در کارنامه خود اقدامات مستقلانه نیز داشته است، میتوان امید داشت که با یک اقدام صریح حقوقی، معرفی وکلا و تعیین عنوان جرمی روشن مانند کشتار 400 نفر در 6 ماه گذشته و... دستکم از بعد تبلیغاتی بتوان تصویر اسرائیل در جهان را مخدوش کرد. ضمن آنکه اگر کشورهای عربی، اسلامی و منطقهای بتوانند با هم متحد شوند بدون شک میتوانند در این شرایط گامی مؤثر برای احقاق حقوق مردم مظلوم فلسطین بردارند.
سفیر سابق ایران در قطر و لبنان
70 سال است جنایات و اقدامات ظالمانه صهیونیستها علیه فلسطین ادامه دارد. در برهههای بسیاری درست مانند اتفاقات اخیر قدس و اخراج فلسطینیها، طیف گستردهای از کشورهای جهان بیانیههایی علیه اسرائیل صادر کردهاند اما 90 درصد این اقدامات در حد حرف باقی مانده است. چراکه امریکا و دیگر کشورهای عضو شورای امنیت بویژه آن دسته از کشورهایی که تحت نفوذ اسرائیل بوده و از آن نفع میبرند، مانع از عملی شدن قطعنامهها و بیانیهها شدهاند. در این میان حتی اگر یک یا چند کشور یا حتی خود فلسطینیها در موردی مانند حوادث اخیر قدس، عزم بر شکایت و محکومیت حقوقی و تبلیغاتی اسرائیل داشته باشند، نیاز به مقدماتی مانند بودجه کلان و همکاریهای وسیع و نشستهای متعدد دارند که در شرایط پاندمی کرونا با اما و اگرهایی همراه است. از طرف دیگر صدور قطعنامههایی از این دست باید از سوی سازمانهایی مانند اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و... پشتیبانی شود در غیر این صورت امکان نتیجهگیری آن بسیار کم است. همچنین اختلافات داخلی فلسطین، تنشهای منطقهای، اختلافات مسلمانان، اعراب و همه گروههایی که همواره در مسأله فلسطین و حمایت از حقوق مردم مظلوم این کشور پیشگام بودند، پاسخگویی به اقدامات اسرائیل را به دشواری میکشاند. به طور مثال سوریه یکی از کشورهایی بود که همواره محل گردهمایی سازمانهای مختلف حامی فلسطین بود اما حالا این کشور خودش دچار بحرانی است که برای حل آن نیاز به همکاری و فکر و برنامههای بسیاری دارد. یا در لبنان؛ اختلافات داخلی به گونهای است که امکان اجماع درباره هیچ مسألهای وجود ندارد. در یک کلام اختلافات داخلی دنیای عرب و اسلام و تنشهای داخلی فلسطین، واکنش بینالمللی در قبال این کشور را با سختی همراه کرده است.
بدون شک شرایط منطقه تغییر کرده است به طوری که کشورهایی مانند امارات که پیشتر علم حمایت از فلسطین را بر دوش میکشیدند، سالها در مسیر توسعه و روابط دیپلماتیک با اسرائیل قرار گرفته و تغییر موضع دادهاند. شاید در گذشته جنایتهای رژیم غاصب اسرائیل با واکنشهای حقوقی و دیپلماتیک سازمانهای منطقهای، کشورهای اسلامی و عربی، اتحادیه عرب-که با بروز اختلافات درعمل اثری از آن باقی نیست- همراه بود و بودجه لازم را نیز تأمین میکردند اما اکنون بیشتر آنها درگیر مسائل داخلی خود و منافع خود در منطقه هستند. در این میان شاید تنها ایران است که میتواند با همراهی بخشی از جامعه عرب یا کشورهای مسلمان مانند ترکیه یا مالزی، با طرح این موضوع در کنفرانس اسلامی یا ثبت آن در سازمان ملل یا حتی شکایت حقوقی از جنایت اخیر اسرائیل در دادگاه لاهه دستکم فضای تبلیغاتی علیه اسرائیل را تقویت کند تا در شرایط دشوار فعلی منطقه، رژیم صهیونیستی متهم شده و کشورهای حامی آن در میان ملتهای عرب و مسلمان دچار مشکل شوند.
از سوی دیگر تغییر سیاستهای امریکا در دولت «بایدن» که امید میرفت با توجه به سیاستهای کلی دموکراتها در قبال مسائل حقوق بشری اقدامی جدی علیه تلآویو انجام دهند، به اثرات جزئی مانند آنچه در انتخابات داخلی اسرائیل داشت منحصر شده است. زیرا حاکمیت امریکا خود را ضامن امنیت اسرائیل میداند و فلسطین نیز حمایت ویژهای در ایالات متحده ندارد. پس نمیتوان امیدوار به تغییرات اساسی در روابط امریکا با تلآویو بود. ازهمین رو هم هست که تلآویو با اطمینان خاطر از حمایت امریکا و برخی کشورهای جهان از خود و همچنین اطمینان از به بنبست کشیده شدن اقدامات جهانی علیه این رژیم، هر روز در جنایت علیه مردم مظلوم فلسطین وقیحتر میشود.
با این حال گرچه اجماع و صدور قطعنامه علیه اسرائیل به نظر دشوار میرسد اما با توجه به اینکه دادگاه لاهه یکی از معدود سازمانهای جهانی است که در کارنامه خود اقدامات مستقلانه نیز داشته است، میتوان امید داشت که با یک اقدام صریح حقوقی، معرفی وکلا و تعیین عنوان جرمی روشن مانند کشتار 400 نفر در 6 ماه گذشته و... دستکم از بعد تبلیغاتی بتوان تصویر اسرائیل در جهان را مخدوش کرد. ضمن آنکه اگر کشورهای عربی، اسلامی و منطقهای بتوانند با هم متحد شوند بدون شک میتوانند در این شرایط گامی مؤثر برای احقاق حقوق مردم مظلوم فلسطین بردارند.
گزارش «ایران» ازمیزان مداخله ارزی دولتهای هشتم تا دوازدهم
سنجش ارزپاشی در دولتها
گروه اقتصادی| بازار ارز همواره به عنوان یکی از لنگرهای اقتصاد ایران اهمیت داشته و اعمال محدودیتهای تحریم، بر اهمیت آن افزوده است. دراین میان یکی از مهمترین وظایف بانک مرکزی مدیریت این بازار است و بر همین اساس از ابتدای تأسیس این بانک، با روشهای مختلفی سعی شده است تا توازن بازار ارز حفظ شود. روشهایی که دردورههای مختلف و بسته به شرایط اقتصادی و سیاسی تغییر کرده است و بتدریج به روزتر شده است. بانک مرکزی از یک سو مسئول تأمین ارز مورد نیاز کشور از طریق بازار اصلی و بین بانکی برای واردات کالا و خدمات است و از سوی دیگر باید بازار فرعی و نیازهای مصرفی متقاضیان را پاسخ دهد. در این راستا نگاهی به عملکرد بانک مرکزی در یک دوره 16 ساله نشان میدهد که در تمام دورهها، بخش عمده ارزی که از سوی بانک مرکزی فروخته شده برای واردات کالا تخصیص یافته و بخش کوچکتر برای مدیریت بازار و درواقع مداخله ارزی هزینه شده که در هر دوره بسته به شرایط این سهم نوسان داشته است. بانک مرکزی به دلیل الزامات مربوط به بودجه عمومی مکلف است قبل از فروش ارز حاصل از صادرات نفت به فعالان اقتصادی، کلیه درآمدهای ارزی دولت را به ریال تبدیل کرده و به خزانه واریز کند. پس از آن بانک براساس نیازهای کشور، ارز خریداری شده را به واردکنندگان کالا و خدمات میفروشد و ازاین طریق با تأخیر نسبت به خنثیسازی افزایش نقدینگی اقتصاد، حاصل از منابع واریزی به خزانه، اقدام میکند. در صورت کفایت ذخایر ارزی بانک مرکزی باید فوراً معادل ارزی را که از دولت میخرد، به بازار عرضه کند درغیر این صورت اقتصاد از طریق گسترش پایه پولی با افزایش نقدینگی مواجه خواهد شد. به عبارت دیگر، در شرایط تعادلی، عرضه و فروش ارز توسط بانک مرکزی باید معادل درآمدهای ارزی دولت باشد که توسط بانک مرکزی خریداری میشود.
فروش 252 میلیارد دلار ارز مداخلهای طی
16 سال
بررسی آمارها طی 16 سال فعالیت دولتهای هشتم، نهم، دهم و یازدهم (1381 تا 1396) نشان میدهد که درمجموع 529 میلیارد و 94 میلیون دلار ارز توسط بانک مرکزی فروخته شده است که 251 میلیارد و 92 میلیون دلار آن یعنی 47.4 درصد، صرف مداخله دربازارشده است. از این رقم نیز 202 میلیارد و 233 میلیون دلار یعنی 80.5 درصد آن تنها در دو دولت نهم و دهم راهی بازار شده است. براین اساس، در دولت هشتم 22 میلیارد و 809 میلیون دلار، در دولت نهم 97 میلیارد و 207 میلیون دلار، در دولت دهم 105 میلیارد و 26 میلیون دلار و در دولت یازدهم 26 میلیارد و 50 میلیون دلار ارز مداخلهای تخصیص داده شده است.
دولت دهم رکورددار مداخله
طبق آمار و اطلاعات رسمی، در دولت هشتم در مجموع 59 میلیارد و 479 میلیون دلار ارز توسط بانک مرکزی فروخته شده که بالغ بر36 میلیارد و 669 میلیون دلار آن معادل 61.7 درصد در بازار اصلی و برای واردات رسمی تخصیص داده شده است. 22 میلیارد و 809 میلیون دلار برابر با 38.3 درصد از کل ارز تخصیصی نیز راهی بازار فرعی و برای مداخله تزریق شده است.
در دولت نهم با تغییر شرایط سهم بازار اصلی و مداخله نیز تغییر کرده است، بهطوریکه کل ارز تخصیصی دراین دولت به 149 میلیارد و 295 میلیون دلار میرسد که 65.1 درصد از آن برای مداخله و در بازار فرعی مصرف شده است یعنی رقمی معادل 97 میلیارد و 207 میلیون دلار و 52 میلیارد و 88 میلیون دلار یعنی 34.9 درصد از کل ارز نیز در بازار اصلی به فروش رسیده است.
در دولت دهم از 201 میلیارد و 577 میلیون دلاری که توسط بانک مرکزی به فروش رسیده است، 105 میلیارد و 26 میلیون دلار برابر با 52.1 درصد برای مداخله در بازار ارز به مصرف رسیده است. 96 میلیارد و 551 میلیون دلار باقیمانده که 47.9 درصد از کل ارز فروختهشده در این دولت را تشکیل میدهد هم در بازار اصلی فروختهشده است.
در دولت یازدهم نیز همانند دولتهای قبل بخشی از ارز تخصیصی بانک مرکزی برای مداخله در بازار فروخته شده است. براین اساس از 118 میلیارد و 743 میلیون دلاری که در دولت یازدهم مصرف شده است، 21.9 درصد معادل 26 میلیارد و 50 میلیون دلار برای بازار فرعی و مداخله بوده است. همچنین رقم 96 میلیارد و 693 میلیون دلار که سهم 78.1 درصدی از کل ارز تخصیصی دارد در بازار اصلی و بهمنظور تأمین واردات رسمی فروخته شده است. بدین ترتیب در میان چهار دولت مورد بررسی، بیشترین فروش ارز مداخلهای با 65.1 درصد از کل ارز تخصیصی مربوط به دولت نهم و کمترین آن با 21.9 درصد در دولت یازدهم رقم خورده است.
سهم رؤسای بانک مرکزی در فروش ارز
در دوره 16 ساله 1381 تا 1396 پنج رئیس کل بانک مرکزی وقت شامل مرحوم نوربخش (مربوط به سال پایانی مسئولیت وی)، شیبانی، مظاهری، بهمنی و سیف درمجموع 598 میلیارد و 373 میلیون دلار ارز فروختهاند که 284 میلیارد و 714 میلیون دلار آن برای مداخله در بازار تخصیص یافته است. دراین دوره، محمود بهمنی با فروش 160 میلیارد و 456 میلیون دلار بیشترین مداخله را در بازار داشته و پس از وی، ابراهیم شیبانی با 57 میلیارد و 717 میلیون دلار، ولیالله سیف با 35 میلیارد و 300 میلیون دلار، طهماسب مظاهری با 30 میلیارد و 460 میلیون دلار و مرحوم محسن نوربخش با 781 میلیون دلار، رتبههای دوم تا پنجم را به خود اختصاص دادهاند.
حال اگر دوره کامل مسئولیت رؤسای اخیر بانک مرکزی را در نظر بگیریم، در دوره ریاست ابراهیم شیبانی بر بانک مرکزی یعنی فاصله سالهای 82 تا 86، در مجموع 114 میلیارد و 858 میلیون دلار ارز فروخته شده است که 57 میلیارد و 717 میلیون دلار آن برای مداخله و 56 میلیارد و 868 میلیون دلار برای واردات هزینه شده است. همچنین در دوره طهماسب مظاهری یعنی دوره یکساله 86 تا 87، 46 میلیارد و 109 میلیون دلار مجموع ارز فروخته شده توسط این بانک است که 30 میلیارد و 460 میلیون دلار آن برای مداخله دربازار و کنترل قیمت و 15 میلیارد و 669 میلیون دلار برای تأمین واردات رسمی مصرف شده است. همچنین در دوره محمود بهمنی در فاصله سالهای 87 تا 92 مجموع ارز فروخته شده به 277 میلیارد و 17 میلیون دلار میرسد که 160 میلیارد و 456 میلیون دلار برای مداخله دربازار و 116 میلیارد و 562 میلیون دلار نیز برای واردات هزینه شده است. در دوره ریاست ولیالله سیف بر بانک مرکزی در فاصله سالهای 92 تا اوایل 97 نیز مجموع ارز فروخته شده به 151 میلیارد و 262 میلیون دلار میرسد که 35 میلیارد و 300 میلیون دلار برای مداخله دربازار و 115 میلیارد و 962 میلیون دلار برای تأمین ارز واردات رسمی تخصیص داده شده است.
بنابر گزارشها در دوره دو ساله و نیمه عبدالناصر همتی 1397-1399، کمترین میزان دخالت در بازار ارز صورت گرفته است به طوری که این میزان حتی منفی هم شده است. یعنی به جذب ارز از بازار پرداخته شده است.
متوسط سالانه فروش ارز
با توجه به اینکه دوره ریاست رؤسای کل بانک مرکزی یکسان نبوده است، با محاسبه متوسط سالانه فروش ارز تصویر بهتری به دست میآید. برهمین اساس، آمار نشان میدهد که در دوره ریاست کلی ابراهیم شیبانی بر بانک مرکزی متوسط سالانه مجموع ارز فروخته شده توسط این بانک به 25 میلیارد و 463 میلیون دلار میرسد که سهم مداخله و بازار اصلی تقریباً مساوی بوده است. در این دوره به طور متوسط سالانه 12 میلیارد و 637 میلیون دلار معادل 49.6 درصد کل ارز فروخته شده در بازار اصلی تخصیص داده شده است و سالانه 12 میلیارد و 826 میلیون دلار برابر با 50.4 درصد از کل ارز فروخته شده برای مداخله اختصاص یافته است.
همچنین در دوران یکساله ریاست کلی طهماسب مظاهری بر بانک مرکزی از مجموع 46 میلیارد و 109 میلیون دلاری که توسط این بانک در بازار فروخته شده، 30 میلیارد و 460 میلیون دلار معادل 66.1 درصد صرف مداخله شده است و 15 میلیارد و 649 میلیون دلار باقیمانده در بازار اصلی فروخته شده است.
در دوره محمود بهمنی نیز متوسط سالانه کل ارز فروخته شده توسط بانک مرکزی به 55 میلیارد و 403 میلیون دلار میرسد که 57.9 درصد برابر با 32 میلیارد و 91 میلیون دلار (به طور متوسط در هر سال) برای مداخله هزینه شده است. 23 میلیارد و 312 میلیون دلار مابقی نیز که 42.1 درصد از کل ارز فروخته شده را تشکیل میدهد در بازار اصلی تخصیص یافته است.
براساس این گزارش در دوران ریاست کلی ولیالله سیف متوسط سالانه ارز فروخته شده توسط بانک مرکزی به 33 میلیارد و 614 میلیون دلار بوده است که به طور متوسط سالانه 7 میلیارد و 844 میلیون دلار یعنی 23.3 درصد آن صرف مداخله شده است. همچنین در این دوره به طور متوسط در هر سال 25 میلیارد و 769 میلیون دلار که 76.7 درصد از کل فروش ارز توسط بانک مرکزی را شامل میشود، راهی بازار اصلی شده است.
از مرداد سال 1397 نیز عبدالناصر همتی، جایگزین ولیالله سیف شد. دراین دوره هنوز اطلاعات دقیقی از میزان فروش ارز و نحوه مداخله در بازار ارز منتشر نشده است. با این حال به نظر میرسد با تشدید تحریمها و خروج امریکا از برجام از اردیبهشت 97، به دلیل محدودیت و فشار بر منابع ارزی بانک مرکزی، سبک و سیاق مدیریت بازار نیز تغییر کرده است. البته همتی در آغاز به کارخود مجوزی از سران سه قوه برای مدیریت بازار ارز به نحو مقتضی نیز دریافت کرده است. با این حال دربرخی از رسانهها اعداد و ارقامی از میزان تزریق ارز به بازار توسط رؤسای کل بانک مرکزی منتشر شده است که درآن سهم عبدالناصر همتی منفی یک میلیارد دلار ذکر شده است.
فروش 252 میلیارد دلار ارز مداخلهای طی
16 سال
بررسی آمارها طی 16 سال فعالیت دولتهای هشتم، نهم، دهم و یازدهم (1381 تا 1396) نشان میدهد که درمجموع 529 میلیارد و 94 میلیون دلار ارز توسط بانک مرکزی فروخته شده است که 251 میلیارد و 92 میلیون دلار آن یعنی 47.4 درصد، صرف مداخله دربازارشده است. از این رقم نیز 202 میلیارد و 233 میلیون دلار یعنی 80.5 درصد آن تنها در دو دولت نهم و دهم راهی بازار شده است. براین اساس، در دولت هشتم 22 میلیارد و 809 میلیون دلار، در دولت نهم 97 میلیارد و 207 میلیون دلار، در دولت دهم 105 میلیارد و 26 میلیون دلار و در دولت یازدهم 26 میلیارد و 50 میلیون دلار ارز مداخلهای تخصیص داده شده است.
دولت دهم رکورددار مداخله
طبق آمار و اطلاعات رسمی، در دولت هشتم در مجموع 59 میلیارد و 479 میلیون دلار ارز توسط بانک مرکزی فروخته شده که بالغ بر36 میلیارد و 669 میلیون دلار آن معادل 61.7 درصد در بازار اصلی و برای واردات رسمی تخصیص داده شده است. 22 میلیارد و 809 میلیون دلار برابر با 38.3 درصد از کل ارز تخصیصی نیز راهی بازار فرعی و برای مداخله تزریق شده است.
در دولت نهم با تغییر شرایط سهم بازار اصلی و مداخله نیز تغییر کرده است، بهطوریکه کل ارز تخصیصی دراین دولت به 149 میلیارد و 295 میلیون دلار میرسد که 65.1 درصد از آن برای مداخله و در بازار فرعی مصرف شده است یعنی رقمی معادل 97 میلیارد و 207 میلیون دلار و 52 میلیارد و 88 میلیون دلار یعنی 34.9 درصد از کل ارز نیز در بازار اصلی به فروش رسیده است.
در دولت دهم از 201 میلیارد و 577 میلیون دلاری که توسط بانک مرکزی به فروش رسیده است، 105 میلیارد و 26 میلیون دلار برابر با 52.1 درصد برای مداخله در بازار ارز به مصرف رسیده است. 96 میلیارد و 551 میلیون دلار باقیمانده که 47.9 درصد از کل ارز فروختهشده در این دولت را تشکیل میدهد هم در بازار اصلی فروختهشده است.
در دولت یازدهم نیز همانند دولتهای قبل بخشی از ارز تخصیصی بانک مرکزی برای مداخله در بازار فروخته شده است. براین اساس از 118 میلیارد و 743 میلیون دلاری که در دولت یازدهم مصرف شده است، 21.9 درصد معادل 26 میلیارد و 50 میلیون دلار برای بازار فرعی و مداخله بوده است. همچنین رقم 96 میلیارد و 693 میلیون دلار که سهم 78.1 درصدی از کل ارز تخصیصی دارد در بازار اصلی و بهمنظور تأمین واردات رسمی فروخته شده است. بدین ترتیب در میان چهار دولت مورد بررسی، بیشترین فروش ارز مداخلهای با 65.1 درصد از کل ارز تخصیصی مربوط به دولت نهم و کمترین آن با 21.9 درصد در دولت یازدهم رقم خورده است.
سهم رؤسای بانک مرکزی در فروش ارز
در دوره 16 ساله 1381 تا 1396 پنج رئیس کل بانک مرکزی وقت شامل مرحوم نوربخش (مربوط به سال پایانی مسئولیت وی)، شیبانی، مظاهری، بهمنی و سیف درمجموع 598 میلیارد و 373 میلیون دلار ارز فروختهاند که 284 میلیارد و 714 میلیون دلار آن برای مداخله در بازار تخصیص یافته است. دراین دوره، محمود بهمنی با فروش 160 میلیارد و 456 میلیون دلار بیشترین مداخله را در بازار داشته و پس از وی، ابراهیم شیبانی با 57 میلیارد و 717 میلیون دلار، ولیالله سیف با 35 میلیارد و 300 میلیون دلار، طهماسب مظاهری با 30 میلیارد و 460 میلیون دلار و مرحوم محسن نوربخش با 781 میلیون دلار، رتبههای دوم تا پنجم را به خود اختصاص دادهاند.
حال اگر دوره کامل مسئولیت رؤسای اخیر بانک مرکزی را در نظر بگیریم، در دوره ریاست ابراهیم شیبانی بر بانک مرکزی یعنی فاصله سالهای 82 تا 86، در مجموع 114 میلیارد و 858 میلیون دلار ارز فروخته شده است که 57 میلیارد و 717 میلیون دلار آن برای مداخله و 56 میلیارد و 868 میلیون دلار برای واردات هزینه شده است. همچنین در دوره طهماسب مظاهری یعنی دوره یکساله 86 تا 87، 46 میلیارد و 109 میلیون دلار مجموع ارز فروخته شده توسط این بانک است که 30 میلیارد و 460 میلیون دلار آن برای مداخله دربازار و کنترل قیمت و 15 میلیارد و 669 میلیون دلار برای تأمین واردات رسمی مصرف شده است. همچنین در دوره محمود بهمنی در فاصله سالهای 87 تا 92 مجموع ارز فروخته شده به 277 میلیارد و 17 میلیون دلار میرسد که 160 میلیارد و 456 میلیون دلار برای مداخله دربازار و 116 میلیارد و 562 میلیون دلار نیز برای واردات هزینه شده است. در دوره ریاست ولیالله سیف بر بانک مرکزی در فاصله سالهای 92 تا اوایل 97 نیز مجموع ارز فروخته شده به 151 میلیارد و 262 میلیون دلار میرسد که 35 میلیارد و 300 میلیون دلار برای مداخله دربازار و 115 میلیارد و 962 میلیون دلار برای تأمین ارز واردات رسمی تخصیص داده شده است.
بنابر گزارشها در دوره دو ساله و نیمه عبدالناصر همتی 1397-1399، کمترین میزان دخالت در بازار ارز صورت گرفته است به طوری که این میزان حتی منفی هم شده است. یعنی به جذب ارز از بازار پرداخته شده است.
متوسط سالانه فروش ارز
با توجه به اینکه دوره ریاست رؤسای کل بانک مرکزی یکسان نبوده است، با محاسبه متوسط سالانه فروش ارز تصویر بهتری به دست میآید. برهمین اساس، آمار نشان میدهد که در دوره ریاست کلی ابراهیم شیبانی بر بانک مرکزی متوسط سالانه مجموع ارز فروخته شده توسط این بانک به 25 میلیارد و 463 میلیون دلار میرسد که سهم مداخله و بازار اصلی تقریباً مساوی بوده است. در این دوره به طور متوسط سالانه 12 میلیارد و 637 میلیون دلار معادل 49.6 درصد کل ارز فروخته شده در بازار اصلی تخصیص داده شده است و سالانه 12 میلیارد و 826 میلیون دلار برابر با 50.4 درصد از کل ارز فروخته شده برای مداخله اختصاص یافته است.
همچنین در دوران یکساله ریاست کلی طهماسب مظاهری بر بانک مرکزی از مجموع 46 میلیارد و 109 میلیون دلاری که توسط این بانک در بازار فروخته شده، 30 میلیارد و 460 میلیون دلار معادل 66.1 درصد صرف مداخله شده است و 15 میلیارد و 649 میلیون دلار باقیمانده در بازار اصلی فروخته شده است.
در دوره محمود بهمنی نیز متوسط سالانه کل ارز فروخته شده توسط بانک مرکزی به 55 میلیارد و 403 میلیون دلار میرسد که 57.9 درصد برابر با 32 میلیارد و 91 میلیون دلار (به طور متوسط در هر سال) برای مداخله هزینه شده است. 23 میلیارد و 312 میلیون دلار مابقی نیز که 42.1 درصد از کل ارز فروخته شده را تشکیل میدهد در بازار اصلی تخصیص یافته است.
براساس این گزارش در دوران ریاست کلی ولیالله سیف متوسط سالانه ارز فروخته شده توسط بانک مرکزی به 33 میلیارد و 614 میلیون دلار بوده است که به طور متوسط سالانه 7 میلیارد و 844 میلیون دلار یعنی 23.3 درصد آن صرف مداخله شده است. همچنین در این دوره به طور متوسط در هر سال 25 میلیارد و 769 میلیون دلار که 76.7 درصد از کل فروش ارز توسط بانک مرکزی را شامل میشود، راهی بازار اصلی شده است.
از مرداد سال 1397 نیز عبدالناصر همتی، جایگزین ولیالله سیف شد. دراین دوره هنوز اطلاعات دقیقی از میزان فروش ارز و نحوه مداخله در بازار ارز منتشر نشده است. با این حال به نظر میرسد با تشدید تحریمها و خروج امریکا از برجام از اردیبهشت 97، به دلیل محدودیت و فشار بر منابع ارزی بانک مرکزی، سبک و سیاق مدیریت بازار نیز تغییر کرده است. البته همتی در آغاز به کارخود مجوزی از سران سه قوه برای مدیریت بازار ارز به نحو مقتضی نیز دریافت کرده است. با این حال دربرخی از رسانهها اعداد و ارقامی از میزان تزریق ارز به بازار توسط رؤسای کل بانک مرکزی منتشر شده است که درآن سهم عبدالناصر همتی منفی یک میلیارد دلار ذکر شده است.
رئیس کل بانک مرکزی مطرح کرد
کاهش نرخ ارز ربطی به ارزپاشی بانک ندارد
گروه اقتصادی| رئیس کل بانک مرکزی میگوید کاهش نرخ ارز ربطی به ارزپاشی بانک مرکزی ندارد.
روزنامه ایران در گزارشی که در صفحه 8 امروز منتشر شده به بررسی میزان دخالت ارزی رئیسان کل بانک مرکزی طی 18 سال گذشته پرداخته است. بنا بر این گزارش در دوره ریاست کلی فعلی بانک مرکزی، عبدالناصر همتی، کمترین میزان دخالت ارزی در بازار - که همان اصطلاح معروف ارزپاشی است - صورت گرفته است. در همین حال رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به این نکته که اکنون نرخ ارز را کنترل کردهایم و به ۲۰ هزار تومان رساندهایم، گفت: امیدواریم از این رقم هم پایینتر بیاید. همتی با بیان اینکه تا یکی دو روز آینده پول به صندوق تثبیت بازار سرمایه تزریق میکنیم، گفت: برای مقاصد سیاسی ارزپاشی نمیکنیم تا قیمتها در بازار ارز کاهشی شود.
رئیس کل بانک مرکزی همچنین درباره کنترل نرخ تورم اظهار کرد: باید اصلاحات ساختاری در کشور رخ دهد؛ این در حالی است که اگر این اصلاحات صورت نگیرد، بانک مرکزی به تنهایی نمیتواند تورم را کنترل کند؛ این در حالی است که اگر بانک مرکزی و وزارت اقتصاد اوراق را منتشر نمیکردند باید نقدینگی را در حد ۷۶ درصد رشد تجربه میکردیم؛ اما نقدینگی بالای ۴۰ درصد رشد کرد.
به گزارش ایسنا، عبدالناصر همتی در برنامه گفتوگوی ویژه خبری که انجام شد درباره تقویت پول ملی در کنار تورم بالای ۴۰ درصدی، گفت: تورم موضوعی ساختاری در کشور است که در مقاطعی بنا به دلایلی از جمله تحریم یا کرونا، شوکهایی به آن وارد میشود که بر این اساس باید به این نکته توجه کرد که چند دهه است ریشه تورم در کشور، به نقدینگی برمیگردد و اکنون کف تورمی به ۲۰ درصد رسیده است.
دو عامل مهم و ساختاری تورم
وی افزود: اگر دو ناترازی بودجه و صادرات و واردات از بین نرود، تورم از بین نخواهد رفت؛ چراکه اگر اینگونه نباشد، دولت باید با منابع ارزی بانک مرکزی واردات را صورت دهد که پول آن ناشی از تورم میشود؛ ضمن اینکه ناترازی بودجه نیز به این تورم دامن زده است. سیاست مالی نباید بر سیاست پولی سوار شود؛ چراکه باعث رشد نقدینگی در کشور میشود و بنابراین، این موضوعات را باید حل کرد.
همتی با بیان اینکه حکمرانی اقتصادی ایران غلط است، گفت: با این روش سالهای متعدد میشد با تثبیت نرخ ارز، تورم را کنترل کنیم؛ درحالی که اگر این لنگر از دست ما خارج شده است، تورم هم از کنترل خارج گردیده است؛ ضمن اینکه در یکسال گذشته شوک تحریم و کرونا را هم باید به ناترازیها اضافه کرد.
دلایل عدم تحقق هدفگذاری تورم
رئیس کل بانک مرکزی گفت: اردیبهشت سال ۹۹ هدفگذاری تورم را ۲۲ درصد اعلام کردیم؛ اما متأسفانه آثار کرونا درآمدهای ارزی و درآمدهای دولتی را دچار شوک کرد و در عین حال، فشار حداکثری امریکا علیه اقتصاد ایران نیز به آن اضافه شد؛ درحالی که ما تصورمان بر این بود که نرخ ارز از ۱۷ هزار تومان بالاتر نرود اما به ۳۲ هزار تومان رسیدیم که این عوامل موجب شد به هدفگذاری تورم دست پیدا نکنیم. وی افزود: اواخر سال گذشته قیمت کالاهای اساسی جهش زیادی داشت که این باعث شد تورم هم تأثیر بپذیرد و افزایش پیدا کند. از ۲۹ واحد درصد رشد پایه پولی ۲۷ واحد درصد خالص دارایی خارجی بانک مرکزی بوده است، یعنی ۲۷ درصد ناشی از تبدیل داراییهای ارزی مسدودی به ریال بوده است. هدفگذاری تورمی برای سال ١۴٠٠ تعدیل و اطلاعرسانی میشود. بانک مرکزی به تنهایی قادر به حل مشکلات کلان نیست و نیازمند کمک سایر قواست.
وی با بیان اینکه ۴۳ هزار میلیارد تومان وام ازدواج به ۹۰۰ هزار نفر پرداخت شد، گفت: بانکها وظیفه دارند که این وام را بپردازند؛ این در حالی است که ممکن است دو تا سه نفر بروند در مراحل دریافت وام ازدواج گیر کنند؛ اما نباید کار را زیر سؤال برد. مجلس وام ازدواج را به دو برابر رشد داده و امسال باید بالای ۷۰ هزار میلیارد تومان وام ازدواج بدهیم. این در حالی است که باید منابع قرضالحسنه را نیز در نظر گرفت؛ پس باید اقساط وامهای قبلی برگشت داده شده و منابع جدیدی به عنوان منابع قرضالحسنه وارد بانک شود.
ذخایر ارزی بانک مرکزی از قبل بیشتر شده است
رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه بانک مرکزی در حوزه بازار ارز و قیمت آن سیاسی عمل نمیکند، گفت: اگر بانک مرکزی سیاسی عمل کرده بود، حتماً ذخایر این بانک افزایش نمییافت؛ چراکه هماکنون ذخایر ارزی بانک مرکزی بیش از سال گذشته است. بساط سود مرکب در نظام بانکها بسته شده است؛ پس اگر بانکی میخواهد صورتهای مالی خود را به تأیید بانک مرکزی برساند، حتماً باید امهال اعلام شده از سوی بانک مرکزی رعایت شود؛ در غیر این صورت صورتهای مالی آنها تأیید نخواهد شد.
روزنامه ایران در گزارشی که در صفحه 8 امروز منتشر شده به بررسی میزان دخالت ارزی رئیسان کل بانک مرکزی طی 18 سال گذشته پرداخته است. بنا بر این گزارش در دوره ریاست کلی فعلی بانک مرکزی، عبدالناصر همتی، کمترین میزان دخالت ارزی در بازار - که همان اصطلاح معروف ارزپاشی است - صورت گرفته است. در همین حال رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به این نکته که اکنون نرخ ارز را کنترل کردهایم و به ۲۰ هزار تومان رساندهایم، گفت: امیدواریم از این رقم هم پایینتر بیاید. همتی با بیان اینکه تا یکی دو روز آینده پول به صندوق تثبیت بازار سرمایه تزریق میکنیم، گفت: برای مقاصد سیاسی ارزپاشی نمیکنیم تا قیمتها در بازار ارز کاهشی شود.
رئیس کل بانک مرکزی همچنین درباره کنترل نرخ تورم اظهار کرد: باید اصلاحات ساختاری در کشور رخ دهد؛ این در حالی است که اگر این اصلاحات صورت نگیرد، بانک مرکزی به تنهایی نمیتواند تورم را کنترل کند؛ این در حالی است که اگر بانک مرکزی و وزارت اقتصاد اوراق را منتشر نمیکردند باید نقدینگی را در حد ۷۶ درصد رشد تجربه میکردیم؛ اما نقدینگی بالای ۴۰ درصد رشد کرد.
به گزارش ایسنا، عبدالناصر همتی در برنامه گفتوگوی ویژه خبری که انجام شد درباره تقویت پول ملی در کنار تورم بالای ۴۰ درصدی، گفت: تورم موضوعی ساختاری در کشور است که در مقاطعی بنا به دلایلی از جمله تحریم یا کرونا، شوکهایی به آن وارد میشود که بر این اساس باید به این نکته توجه کرد که چند دهه است ریشه تورم در کشور، به نقدینگی برمیگردد و اکنون کف تورمی به ۲۰ درصد رسیده است.
دو عامل مهم و ساختاری تورم
وی افزود: اگر دو ناترازی بودجه و صادرات و واردات از بین نرود، تورم از بین نخواهد رفت؛ چراکه اگر اینگونه نباشد، دولت باید با منابع ارزی بانک مرکزی واردات را صورت دهد که پول آن ناشی از تورم میشود؛ ضمن اینکه ناترازی بودجه نیز به این تورم دامن زده است. سیاست مالی نباید بر سیاست پولی سوار شود؛ چراکه باعث رشد نقدینگی در کشور میشود و بنابراین، این موضوعات را باید حل کرد.
همتی با بیان اینکه حکمرانی اقتصادی ایران غلط است، گفت: با این روش سالهای متعدد میشد با تثبیت نرخ ارز، تورم را کنترل کنیم؛ درحالی که اگر این لنگر از دست ما خارج شده است، تورم هم از کنترل خارج گردیده است؛ ضمن اینکه در یکسال گذشته شوک تحریم و کرونا را هم باید به ناترازیها اضافه کرد.
دلایل عدم تحقق هدفگذاری تورم
رئیس کل بانک مرکزی گفت: اردیبهشت سال ۹۹ هدفگذاری تورم را ۲۲ درصد اعلام کردیم؛ اما متأسفانه آثار کرونا درآمدهای ارزی و درآمدهای دولتی را دچار شوک کرد و در عین حال، فشار حداکثری امریکا علیه اقتصاد ایران نیز به آن اضافه شد؛ درحالی که ما تصورمان بر این بود که نرخ ارز از ۱۷ هزار تومان بالاتر نرود اما به ۳۲ هزار تومان رسیدیم که این عوامل موجب شد به هدفگذاری تورم دست پیدا نکنیم. وی افزود: اواخر سال گذشته قیمت کالاهای اساسی جهش زیادی داشت که این باعث شد تورم هم تأثیر بپذیرد و افزایش پیدا کند. از ۲۹ واحد درصد رشد پایه پولی ۲۷ واحد درصد خالص دارایی خارجی بانک مرکزی بوده است، یعنی ۲۷ درصد ناشی از تبدیل داراییهای ارزی مسدودی به ریال بوده است. هدفگذاری تورمی برای سال ١۴٠٠ تعدیل و اطلاعرسانی میشود. بانک مرکزی به تنهایی قادر به حل مشکلات کلان نیست و نیازمند کمک سایر قواست.
وی با بیان اینکه ۴۳ هزار میلیارد تومان وام ازدواج به ۹۰۰ هزار نفر پرداخت شد، گفت: بانکها وظیفه دارند که این وام را بپردازند؛ این در حالی است که ممکن است دو تا سه نفر بروند در مراحل دریافت وام ازدواج گیر کنند؛ اما نباید کار را زیر سؤال برد. مجلس وام ازدواج را به دو برابر رشد داده و امسال باید بالای ۷۰ هزار میلیارد تومان وام ازدواج بدهیم. این در حالی است که باید منابع قرضالحسنه را نیز در نظر گرفت؛ پس باید اقساط وامهای قبلی برگشت داده شده و منابع جدیدی به عنوان منابع قرضالحسنه وارد بانک شود.
ذخایر ارزی بانک مرکزی از قبل بیشتر شده است
رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه بانک مرکزی در حوزه بازار ارز و قیمت آن سیاسی عمل نمیکند، گفت: اگر بانک مرکزی سیاسی عمل کرده بود، حتماً ذخایر این بانک افزایش نمییافت؛ چراکه هماکنون ذخایر ارزی بانک مرکزی بیش از سال گذشته است. بساط سود مرکب در نظام بانکها بسته شده است؛ پس اگر بانکی میخواهد صورتهای مالی خود را به تأیید بانک مرکزی برساند، حتماً باید امهال اعلام شده از سوی بانک مرکزی رعایت شود؛ در غیر این صورت صورتهای مالی آنها تأیید نخواهد شد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
تمام تصمیمات و اقدامات باید معطوف به کاهش ناهنجاریها باشد
-
سروقامت موسیقی ایران رفت
-
دستور حقوقی روحانی
-
واکسن تولید مشترک ایران و کوبا با ایمنی بالا میآید
-
بامداد خونین مسجدالاقصی
-
تأیید مذاکرات ایران و عربستان
-
از مطلقنگری در امان ماندم
-
روند احیای تالاب رو به مرگ انزلی به مشکل خورد
-
شب پرهیاهوی فوتبال ایران
-
ملاحظات حقوقی در باب شرایط اعلامی شورای نگهبان برای داوطلبان ریاست جمهوری
-
ایرانِ 1424
-
ابررایانه سیمرغ؛ راهبردی برای نیل به توسعه پایدار
-
لزوم اتحاد کشورهای عربی اسلامی و منطقهای برای فلسطین
-
سنجش ارزپاشی در دولتها
-
کاهش نرخ ارز ربطی به ارزپاشی بانک ندارد
اخبارایران آنلاین